طلا ؛ جریان‌ها و منافع در تاریخ ایران

طلا ؛ جریان‌ها و منافع در تاریخ ایران

از قرن هفدهم میلادی به بعد دولت عثمانی مهم‌ترین منبع بی‌واسطه جریان شمش ایران بود. مدت‌ها پیش از ورود کمپانی‌های دریایی غربی به عرصه تجارت لوانت، این وضعیت به واسطه جریان ثروت دنیای جدید در اوایل دهه۱۵۰۰م، افزایش یافته بود. در نتیجه این تحولات، تمام حوزه دریای مدیترانه مملو از کشتی‌هایی شد که فلز گرانبها را از دنیای جدید می‌آوردند.

امیر کشانی(سردبیر)

1401/09/12 | 00:09

نظری ثبت نشده

طلا ؛ جریان‌ها و منافع در تاریخ ایران

به گزارش گلدنیوز ، بخش عظیمی از طلا و به‌ویژه نقره‌ای که وارد ایتالیا می‌شد، به لوانت می‌رفت؛ جایی که برای پرداخت تتمه حساب‌های تجاری ایتالیا به کار برده می‌شد. تمام این جریانات در تلاش گسترده بازرگانان ایرانی و سایر تجار که نقره را از بنادر شرقی دریای مدیترانه به ایران می‌آوردند، منعکس است. رشد ناگهانی تجارت با پیوستن فرانسه، هلند و انگلیس به ونیز و عثمانی‌ها به تجارت لوانت تنها می‌توانسته ورود فلز گرانبها را افزایش دهد. در قرن هفدهم میلادی بیشترین شمشی که به ایران وارد می‌شد، همچون گذشته از قلمرو عثمانی بود.

مکاریان عمده عصر صفوی بازرگانان بودند بیشتر آنها ارمنی‌هایی بودند که هر سال در اکتبر و نوامبر از راه تبریز و بغداد وارد ایران می‌شدند؛ درحالی‌که کالاهای خود را که بیشتر ابریشم بود در شهرهای لوانت مانند حلب و ازمیر فروخته بودند. اگر هیچ نشانه دیگری هم وجود نداشته باشد همین ورود شمش به ایران قویا حاکی از آن است که ایران که مقدار زیادی ابریشم صادر می‌کرد از مازاد تجاری با امپراتوری عثمانی و حوزه دریای مدیترانه سود می‌برد.

علاوه بر آن دو راهی که از امپراتوری عثمانی از طریق بغداد و تبریز می‌گذشت، روسیه هم منبع بخشی از فلز گرانبها بود که به ایران وارد می‌شد همانند تراز تجاری مثبت ایران با ترکیه، این تراز مثبت با دولت در حال گسترش مسکو هم وجود داشت. قبلا در قرن شانزدهم مقداری پول هلندی از طریق روسیه وارد ایران شده بود. به استناد اطلاعات پراکنده معلوم می‌شود که تزارهای وقت، روسیه همچنین تزارهای بعدی و بازرگانان خصوصی کالاهایی را از ایران و دولت عثمانی خریداری می‌کردند و در ازای آن مقداری کالاهای صادراتی مانند خز و آهن‌آلات و مقداری هم شمش می‌پرداختند.

واردات کالا و پرداخت های طلایی

یک منبع معاصر مدعی است که روس‌ها باید نیم تا یک‌سوم از قیمت کالاهایی را که دریافت می‌کردند در قالب نقره و سکه های طلا پرداخت کنند مطابق منبع دیگری، در سال ۱۰۷۴-۱۰۷۳ق (۱۶۶۳م) (۱۰۴۲ش) نقره ۹درصد، مس ۵درصد و طلا ۴درصد واردات روسیه از آذربایجان و ایران را شامل می‌شد این درصدها به خوبی با مس، نقره و سکه‌های طلایی که ۱۷هزار روبل ارزش داشت برابری می‌کرد و این مقدار بخشی از کل کالاها و پول نقدی بود که ۷۶هزار و ۷۴۹روبل ارزش داشت و کاروانی که در همان سال از مسکو می‌آمد، آن را حمل می‌کرد.

بیشترین شمشی که از شمال غرب وارد ایران می‌شد و بیشترین شمشی که در قالب پول محلی مجددا در ضرابخانه‌های ایالتی تبریز و تفلیس ضرب می‌شد، به مقصد اصلی اصفهان حمل می‌شد؛ زیرا اصفهان از دهه۱۵۹۰م پایتخت صفویان بود و در قرن هفدهم میلادی شهری پرجمعیت و بازار عمده کشور شده بود؛ جایی که مرکز صادرات مهم‌ترین کالای کشور نظیر ابریشم و واردات ادویه و کالاهای ساخت هند در آنجا قرار داشت. ارزش نسبی و وجود نقره در مقابل ارزش نسبی و وجود طلا به خوبی احساس می‌شد.

هر کدام از دو فلزی که استعمال آنها شایع می‌شد انبوهی از آن فلزی که در شهر انباشته شده بود، سرانجام راه خود را به سوی خلیج‌فارس پیدا می‌کرد و از آنجا به شبه قاره هند سرازیر می‌شد. بیشتر پول مسکوک از طریق تجارت دریایی صادر می‌شد؛ اما حمل‌ونقل آن نشان می‌دهد رقیب قابل ملاحظه‌ای برای تجارت دریایی بوده است

اما حجم  تجارت خشکی نیز به هیچ وجه جزئی و کم‌اهمیت نبود. با وجود اطلاعات اندکی که پیرامون این مساله وجود دارد با توجه به تاثیر راهزنی‌ای که در سال ۱۰۸۴-۱۰۸۳ق (۱۶۷۳م) - (۱۰۵۲ش) از یک‌کاروان ثروتمند در نزدیکی قندهار گزارش شده است و طی آن مبلغ کلان و بی‌تردید اغراق آمیز ۱۵۰هزار تومان به غارت رفت، این موضوع به ذهن القا می‌شود که حجم تجارت خشکی واقعا قابل ملاحظه بوده است.

علت اصلی ورود طلای ایران به هند

علت عمده اینکه مقدار زیادی طلا و نقره به هند برده می‌شد، کسری زیاد تراز بازرگانی ایران با شبه قاره هند بود. این امر برخلاف موقعیت کشور در مقابل امپراتوری عثمانی و روسیه بوده است. دولت صفوی به اندازه کافی کالاهای صادراتی تولید نمی‌کرد تا بتواند پاسخگوی حجم عظیمی از ادویه و کالاهای ساخت هندی باشد که عمدتا شامل تعداد زیادی لباس در اشکال متنوع بود اشتهای سیری‌ناپذیر امپراتور مغول برای پول نقد، با جریان مداوم طلا به سوی سواحل کوروماندل تعیین می‌یافت؛ اما همان‌گونه که از ارقام بنگال که اوم پراگاش آن را ارائه داده برمی‌آید این جریان در شمال و جنوب نیز وجود داشته است. وی برآورد می‌کند که حجم کلی واردات انگلیس و شرکت هند شرقی هلند به بنگال بین سال‌های ۱۰۷۱-۱۰۷۰ق /  ۱۶۶۰م و ۱۱۳۳-۱۱۳۲ق/ ۱۷۲۰م به ترتیب فقط ۶/ ۲۰ درصد و ۵/ ۱۲درصد به‌صورت کالا بوده است. بقیه واردات شامل شمش می‌شد که بیشتر آن از ایران می‌آمد.

موقعیت ایران در این طرح کلی دقیقا به عکس دیگر کشورهای آسیایی بود؛ جایی که ناتوانی اروپاییان مبنی بر تولید کالاهای مورد علاقه مردم محلی به اندازه کافی واردات طلا را از اروپا الزامی ساخته بود. عدم توازن پرداخت بین شرق و غرب و در نتیجه حمل شمش از اروپا به آسیا برای بازرگانان و مقامات دولتی به یک اندازه فرصت‌های خوبی را برای دستیابی به نرخ‌های مختلف فراهم آورد. منافع به‌دست‌آمده چقدر بود؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است به نظر سیاح مشهور، ایتالیایی وینچنتو دالساندری مراجعه کنیم که در سال۱۹۸۰- ۱۹۷۹ ق/  ۱۵۷۲م، مطلب ذیل را درباره انتقال شمش به ایران بیان کرده است: در کشور ایران غیر از معدن آهن هیچ معدن طلا، نقره و مس وجود ندارد. ازاین‌رو کسانی که از عثمانی نقره وارد می‌کنند ۲۰درصد سود می‌برند و از واردات طلا ۱۴درصد تا ۱۵درصد و از مس گاهی اوقات ۱۸درصد تا ۲۰درصد بهره‌مند می‌شوند.

این حقیقتی است که این قیمت‌ها خیلی گزاف است؛ چراکه صدور فلزات از ایران ممنوع است. مشاهدات دالساندری راهنمای خوبی است؛ اما به بررسی دقیق‌تری نیاز دارد. نخست اینکه از قرار معلوم او به سودی که بابت فلزات گرانبها در ایران به‌دست می‌آمد، اشاره کرده است تا به منفعت کلی که از صدور شمش از اروپای غربی به آسیای جنوبی - مقصد نهایی بیشتر فلزات - حاصل می‌شد. او گوتوچی که ظاهرا به کل خط سیر شمش اشاره دارد، مدعی است که در قرن هفدهم از طلاهای اروپایی ۶۰ تا ۷۰درصد و از دوکاهای ونیزی ۵۰درصد سود به دست می‌آمد.

ثانیا ارقام دالساندری معتبر است؛ اما اعتبارشان فقط برای یک سال یا حتی یک فصل است که او شاهد مستقیم اوضاع و احوال بوده است؛ چنان که مشاهده خواهد شد، نرخ شمش بسیار متغیر بود و در یک شاخص ثابت همانند دلار امروز آمریکا دوام نیاورده است. حتی اگر یک دوره طولانی صعودی را بتوان مشاهده کرد ارقام پایین‌تر که توسط سیاح ونیزی، جیاکوما سروانزو درباره سود فلزات گرانبها چهار سال بعد از مشاهده دالساندری ارائه شده می‌تواند نشان‌دهنده نوسان قابل ملاحظه آن در کوتاه‌مدت باشد. همانند دیگر موضوعات مالی به‌طور کلی در اینجا نیز اختلافاتی به چشم می‌خورد.

یک الگو که در طی زمان ثابت باقی ماند این بود که در پی ارزش‌گذاری بیشتر در شرق فلزات گرانبها در حرکت از غرب به شرق از ارزش فزاینده‌ای برخوردار شد. درباره طلا این افزایش قیمت در مدیترانه شرقی آغاز شد همان‌طور که در یک یادداشت به تاریخ ۱۱۳۱-۱۱۳۰ق /  ۱۷۱۸م اشاره می‌شود؛ دوکا در قبرس ۲۱۰ در سوریه ۲۲۰، در بغداد و بصره ۲۲۶ و در مکه ۲۴۰ پارا ارزش داشت. در طول سده هفدهم فرآیند مشابهی را می‌توان مشاهده کرد. این فرآیند از زمانی که فلزات از طریق آناتولی شرقی وارد ایران شدند و تا زمانی که از طریق خلیج‌فارس خارج شدند، قابل مشاهده است. دوکاهای ونیزی در اصفهان معمولا به میزان یک‌ونیم محمودی بیشتر در مقایسه با شهرهای مرزی شمال غربی ایران فروخته می‌شد و هر دوکا قبل از اینکه به بندرعباس عمده‌ترین بندر ساحل جنوبی، برسد نیم‌محمودی دیگر ارزش پیدا می‌کرد. با توجه به حجم نسبی تقاضا از هندوستان و فراوانی در غرب این تضادها بیشتر می‌شد.

بنابراین در سال۱۱۲۲ق (۱۷۱۶م) ارزش دوکا در تفلیس دوازده محمودی بود؛ درحالی‌که در بندر عباس پانزده محمودی بابت آن پرداخت می‌شد در اصفهان همیشه هر سکه، نیم محمودی ارزان‌تر از بندرعباس بود صرف نظر از کسر بودجه عمومی شرق - غرب، این امر صریحا القا می‌کند که مازاد تجارت ایران با امپراتوری عثمانی و روسیه، بیشتر از طریق کسری بودجه کشور با هند جبران می‌شد هیچ تاریخ‌نگاری دقیقی را نمی‌توان برای حجم شمشی که طی دوره‌ای بین قرن شانزدهم و هفدهم از طریق ایران می‌گذشت، معین کرد؛ اما تردیدی وجود ندارد که رشد ناگهانی واردات اروپا از آسیا در دهه۱۶۰۰م، موجب افزایش حجم و سود تجارت شمش شد؛ چنان‌که قبلا بیان شد جریان طلا و جواهرات دنیای جدید در میانه قرن شانزدهم و سپس توسعه تجارت دریایی غربی در مدیترانه شرقی طی اواخر همان قرن، نقل و انتقالات شمش به لوانت را دچار مشکل اساسی کرد.

همه اینها موجب شد که کمپانی‌های دریایی برای کالاهایی که در مدیترانه شرقی خرید کرده بودند، پول بیشتری پرداخت کنند. تشکیل کمپانی‌های هند شرقی اروپایی و شروع فعالیت آنها از جدید دماغه امید نیک در اوایل دهه۱۶۰۰م روند افزایش حجم شمش را تداوم بخشید. نقل شده است که در اویل قرن هفدهم ۲۰درصد مجموع طلا و نقره تولیدی دنیا احتمالا به شرق صادر شده است. این میزان طی نیمه دوم همین قرن به ۳۵درصد رسید.

هند به تنهایی ممکن است یک‌هفتم طلای جهان را در این دوره جذب کرده باشد. به هر حال مساله‌ای که با ارائه این اطلاعات مطرح می‌شود مساله حجم شمش نیست، بلکه نسبت آن است که شامل میزانی از شمش می‌شود که از طریق تجارت لوانت در مقابل تجارتی که از مسیر دماغه امید نیک توسط کمپانی‌های دریایی تازه تاسیس شده بود، جریان داشت. این امر با پیوستن آنها به صادرکنندگان بومی فلز گرانبها عملی شد. بیشتر محققانی که در این زمینه به پژوهش پرداخته‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که حجم مبادله طلا از همان راه قبلی کماکان بیش از آن چیزی بود که از راه جدید انجام میگرفت. صورت‌حسابهای موجود درباره پول‌های ارسالی از طریق تجارت لوانت بسیار کم و ناقص‌ هستند؛ اما به‌طور قطعی نشان می‌دهند که مبالغ قابل توجهی منتقل می‌شده است.

محققی به نام آتمان تخمین می‌زند در قرن هفدهم هلندی‌ها به تنهایی، سالانه فلزات گرانبهایی را که تقریبا یک میلیون ریکس دلار ارزش داشت به لوانت می‌فرستادند. هلندی‌ها در این راستا تنها نبوده‌اند؛ انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها نیز در این جریان در مدیترانه شرقی سهمی داشتند. در حقیقت حجم شمشی که از معابر موجود خشکی حمل می‌شد، ممکن است به واسطه گسترش فعالیت‌های ارمنیان در تجارت ابریشم ایران بوده باشد. بازرگانان ارمنی که در اواخر دهه۱۵۰۰م، سهم غالبی در تجارت ابریشم بین ایران و لوانت به‌وجود آورده بودند در قرن هفدهم به بزرگ‌ترین واردکنندگان پول مسکوک از امپراتوری عثمانی مبدل شدند.

نقل شده است هر کاروانی از بازرگانان جلفا که از اروپا برمی‌گشت مبلغ ۲۰هزار نقره اسکودی یا بیش از ۱۳هزار تومان با خود می‌آورد. زمانی که روند تحویل محموله‌های بزرگ ابریشم به هلندیان متوقف شد و شمش تنها وسیله جایگزین برای پرداخت هزینه کالاهای وارداتی آنان شد صادرات مقادیر بسیار زیادی از طلای گرانبها از سوی کمپانی هند شرقی هلند از بندرعباس به سورات از دهه۱۶۴۰م، آغاز شد. همه این جریانات در تجارت کاروانی از طریق آناتولی سرچشمه می‌گرفت و ازآنجاکه تجارت خشکی، ابریشم به‌صورت جزئی تحت تاثیر تلاش‌هایی قرار گرفت که برای تغییر سیر آن از طریق خیلج‌فارس به دماغه امید نیک می‌کوشید. از این رو، مسیرهای انتقال شمش دستخوش تغییر و تحول قابل توجهی نشد. درباره طلا این نسبت شاید حتی بیشتر متمایل به مسیرهای موجود باشد؛ گرچه مقداری نقره از طریق دماغه امید نیک مبادله شد، طلا همچنان در مقادیر بسیار از طریق لوانت و آناتولی حمل می‌شد.

منبع : دنیای اقتصاد

اخبار صنعت طلا و جواهر در استان ها:

ترند

پیشنهاد ویژه

تاریخ طلا

اخبار مرتبط


نظرات

نظردهی

دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟

کامنتی برای این پست وجود ندارد

برترین مطالب

لیست قیمت