گلدنیوز در نظر دارد هربار تعدادی از آثار تمدن ایران در یکی از کشورهای جهان را معرفی کند
فهرست آثار تمدنی ایران در دیگر مناطق جهان این بار افغانستان
علی اصغر کشانی(نویسنده)
1403/06/16 | 11:06
به گزارش پایگاه خبری جهان طلا (گلدنیوز)؛ فهرست آثار تمدنی ایران در دیگر مناطق جهان شامل فهرست آثار فرهنگی، تمدنی یا ایران بزرگ از عهد باستان تا اوایل سدۀ بیستم بیرون از مرزهای فعلی ایران و در کشورهای مختلف جهان است. این فهرست شامل آثار موجود در موزهها، کتابخانهها، شهرها و بناهای تاریخی و تمدنی میشود. قلمرو فرهنگی و تمدنی ایران بسیار گسترده بودهاست. از اینرو، بخش مهمی از میراث فرهنگی ایران کهن یا به عبارت بهتر میراث ایرانشهر (مفهوم)را باید بیرون از مرزهای سیاسی کنونی جستجو کرد. آثار مربوط به تمدن ایران شهری یا ایران کهن را در کشورهای زیر میتوان به ترتیب الفبا مورد اشاره قرار داد: افغانستان، آذربایجان، آلمان، آمریکا، اتریش، ارمنستان، ازبکستان، اسرائیل، انگلیس، اوکراین، بلژیک، پاناما، پرتقال، تاجیکستان، ترکیه، چین (ختای)، روسیه، زنگبار (یکی از جزایر تانزانیا)، ژاپن، عراق، مصر، هلند، هندوستان.
افغانستان در دوره هخامنشی و در بخشی عمده دوره ساسانی تا زمان قاجر جزو ممالک و سلسله های پادشاهی ایران بود
از آنجا که افغانستان و آریانا و خراسان بزرگ در دوره هخامنشی و در بخشی عمده دوره ساسانی جزو ممالک این دو سلسله پادشاهی بودند به یک تعبیر میتوان تاریخ افغانستان (پیش از اسلام) و آثار تاریخی آن پیوند محکمی با آثار پارسی یا ایرانی دارد. از جمله تمدن بامیان و بلخ که تحت نام تمدن ایرانی بودهاند. بامیان با تاریخ غنی خود سرشار از آثار باستانی متعدد است که شهر ضحاک، دره اژدر (اژدها)، شهر غلغله، دره فولادی، چهل دختران، غار یخی، بتهای بزرگ بودا، مغارهها، یافتههای مس عینک، کوه بابا، شهر شاهی، بالاحصار و چهلبرج از بارزترین آنان هستند. در بامیان هیچ موزهای برای نمایش آثار باستانی وجود ندارد و بیشتر آثار کشف شده به کابل منتقل میشدند. یکی از جاذبههای بامیان پارک ملی بند امیر مرکز فرهنگی قرار است روبروی پیکرههای بودا در بالای یک تپه موقعیت ساخته شود.
سنگنبشته
در استان (ولایت) غزنی در افغانستان سنگنبشته در بخش سیاه زمین ولسؤالی جاغوری از به زبان باختری که از دسته زبانهای ایرانی خاوریست و با زبانهای خوارزمی، سغدی و پارتی (پهلوی اشکانی) پیوند نزدیک دارد به پیدایی آمدهاست.
پژوهشگران زبانهای باستانی گفتهاند که " نام نویسندهٔ سنگنبشته "باگیتز"است که در سنگ نبشته آمدهاست نامیست باختری، نام پسر شاه "فرومکیسر" نیز در سنگنبشته آمدهاست وانگهی هنگام نگارش این سنگنبشته خود پادشاه، در سال ۷۴۵ ترسایی درگذشته است. "بگیتز" شاید پسر بزرگ ایشان بوده باشد. پژوهشگران افغان افزودهاند که "تاکنون ۱۳۵سند به این زبان ایرانی خاوری بدست آمدهاست؛ که از ارزندهترین این نبشتهها سرخ کوتل، رباطک، و دست نوشتههای است که از اَباختر (شمال) افغانستان (روی دو آب، کهمرد، خوست) بدست آمدهاست. وانگهی پیدایی نبشتههای ارزگان، ناهور، جغتو، یکاولنگ، و سنگنبشتههای سهگانهای سیاه زمین جاغوری (که همه در هزارستان هستند)، دیدگاه پژوهشگران را که گویش هزارگی بازماندهای یکی از گویشهای زبان باختری یا کوشانی است را استوار میسازد.
سه سنگ نبشته کوتاه به زبان پارسی و خط عبری در تنگ ازائو در کوهای باختر افغانستان کنده شدهاست که چنین درونمایهای دارند:"زکریا پسر اسماعیل از کوبان این نبشته را در (سال)۱۰۶۴نوشت، به امید خدا، باشد که یاورش باد، پیشباد "
گنجینهٔ طلاتپه
گنجینه باختر یا طلاتپه در نزدیکی شهر شبرغان در سال ۱۹۷۸ میلادی کشف شد.گنجینهٔ طلاتپه مشتمل بر بیش از بیست هزار آرایههای طلا، پارچههای زیور و سکههای بجایمانده از دورههای کوشانیان و اشکانیان است و از شش گور (پنج زن و یک مرد) که ثروت سرشاری از جواهرات گرانبها را در خود جای داده بودند بدست آمدهاست. پیشینهٔ این گنجینه به سدهٔ یکم پیش از میلاد میرسد. آرایههای بدست آمده شامل سکهها، گردنبندهای تزئین شده با سنگهای گرانبها، کمربندها، مدالها و تاجها میباشد. این گنجینه کمنظیر بهطور عجیبی از غارت در طول جنگهای داخلی مصون ماندهاست. دستهٔ زرین شمشیر یافت شده از " طلا تپه " در استان جوزجان اباختر (شمال) افغانستان، از دست ساختهای ارزندهٔ هنری باکتریای باستان.
تمدن آمودریاتمدن آمودریا (Oxus Civilization) یا مجموعهٔ باستانشناسی باختر-مرو از دیگر حوزههای تمدنی آرین میباشد.
طلاتپه نام یک پایگاه باستانی در نزدیکی شهر شبرغان در شمال افغانستان است که کاوش آن در سال ۱۹۷۸ میلادی به فرمان محمد ظاهر شاه توسط گروهی از باستانشناسان افغان و روس به سرپرستی ویکتور ساریانیدی صورت گرفت.
گنجینهٔ طلاتپه مشتمل بر بیش از بیست هزار آرایههای طلا، پارچههای زیور و سکههای بجایمانده از دورههای کوشانیان و دولت یونانی باختر است و از شش گور (پنج زن و یک مرد) که ثروت سرشاری از جواهرات گرانبها را در خود جای داده بودند بدست آمده است. پیشینهٔ این گنجینه به سدهٔ یکم پیش از میلاد تا قرن یکم میلادی میرسد. آرایههای بدست آمده شامل سکهها، گردنبندهای تزئین شده با سنگهای گرانبها، کمربندها، مدالها و تاجها میباشد.
کشف طلاتپه
بازسازی پوشاک و جواهرات دو نفر از طلاتپه، یک مرد (گور چهارم، نگارهٔ سمت چپ)، و یک زن (گور دوم، نگارهٔ سمت راست).
کمتر از نیم کیلومتر از شهر مستحکم شدهٔ باستانی یمشیتپه، این تیم شش گور دستنخورده را پیدا کردند که بقایای پنج زن و یک مرد را در خود جای داده بود، و پیشینهٔ آن به سدهٔ نخست میلادی میرسید. در پنج تا از این گورها ۲۰٫۰۰۰ پارچهٔ طلا و ابزار دیگر - جواهرات، کمربندها، سرپوش (کلاه)، اسلحهٔ سنتی و هزاران اشیای شخصی دیگر جای گرفتهبودند. این اشیاء که کاملاً سالم و دستنخورده باقیمانده بودند و به ترتیب دقیقی که بازماندگان و فامیل این مُردگان قرار داده بودند، و از پنج گور در طلاتپه بیرون کشیده شده بودند به باستانشناسان این امکان را داد تا پوشاک و جواهرات این رفتگان در جزئیات دقیق آن بازسازی کنند.
تاریخگذاری این گورها با مطالعهٔ سکههایی که در دستان و جیبهای این مردگان قرار داده شده بودند امکانپذیر بود. یک نمونه که اخیراً تاریخگذاری شده سکهٔ زرینی متعلق به تیبریوس (Tiberius) امپراتور رومی است که در شهر لوگدونوم در گال (Lugdunum in Gaul؛ در کشور امروزی فرانسه) بین سالهای ۱۶ و ۲۱ میلادی ضرب شدهبود. با نظر داشت سالیانی که این سکه میبایستی از گال به شمال افغانستان در دوران باستان پیموده باشد، مینماید که پیشینهٔ گورهای طلاتپه میبایستی متعلق به رُبع دوم از سدهٔ نخست میلادی باشد.
شهر ضحاک
شهر ضحاک مجموعه خرابههای شهرکی قدیمی در افغانستان است که توسط ارتش چنگیز خان در سال ۱۲۲۲ میلادی با خاک یکسان شد. این خرابهها در ارتفاع ۳۵۰ پایی چشمانداز دره تگاو در بامیان واقع شدهاست. این خرابهها هم چنین به عنوان «شهر سرخ» معروف شدهاست، به خاطر رنگ سرخ صخرهها و درههای اطراف آن.
گفته میشود طی حمله به این شهر، نوه چنگیز خان، موتوجن به دست مدافعان شهر کشته شد. چنگیزخان هم شهر و درههای اطراف آن را خراب کرد و تمام ساکنان آن را به قتل رسانید.
افسانههای زیادی در بین مردم هزاره دربارهٔ این شهر وجود دارد. یکی از آنها، افسانه زیر است: «در این دژ نظامی، شاه قدرتمندی معروف به ضحاک حکمروایی میکرد. او برای این که خود را در برابر دشمنان حفظ کند، دو مار را روی شانههای خود نگهداری میکرد که گفته میشد غذای آنها مغز آدمی زاد بودهاست. جمعیت محلی مجبور بودند که یکی از نفرات خود را برای تغذیه این مارها آماده کنند. یک روز یکی از آنها به شاه حمله کرد و مغزش را خورد و در همان دره نزدیک قصر ناپدید شد.»
مجسمههای بودا
هزاران شی باستانی از جغرافیای افغانستان بویژه تمدن خراسان بزرگ در طول جنگهای داخلی و قبل از آن به غارت رفتهاست از جمله مجسمههای بودا که قدمتی دو هزار ساله دارند. مجسمههای بودا از حوزه خراسانبزرگ با قیافه آرین و خراسانی بودا است که در کنار تشابه نام بودا با نام بزرگان هخامنشی و همچنین بعضی نشانههای بودایی مانند مراسم ابن بنُ و همچنین عود یا دود مقدس و علامت صلیب شکسته و بخت و اقبال که از ادیان پگان ایرانی ریشه می گیردنکته قابل جالب توجه است.
۱.. به گفته بعضی از تاریخ دانان آرمگاه زرتشت بزرگ پیامبر ایران باستان در بلخ به خاک سپرده شده است.
مجسمههای بودا در بامیان اشاره به تندیسهای بزرگی که در دل کوه در استان بامیان افغانستان ساخته شده بودند دارد. بنای ایستادهٔ این مجسمههای تاریخی در کنارههای صخرهای هنگام رواج آیین بودایی در افغانستان در درهٔ بامیان کنده کاری شده بودند. مختصات جغرافیایی مکان این مجسمهها از کابل در حدود ۲۳۰ کیلومتر (۱۴۰ مایل) به طرف شمال غربی بودهاست. این دو مجسمه به بلندی ۵۳ متر و ۳۵ متر، در کنار مجموعهای از بناهای تاریخی در این محل برای زمانی طولانی از جاذبههای اصلی گردشگری در افغانستان بودند.[۳] تندیس کوچکتر در سال ۵۰۷ میلادی و تندیس بزرگتر در سال ۵۵۴ میلادی ساخته شدهاست.این دو تندیس، نشاندهندهٔ سبک کهن هنر یونانی و بودایی بودهاست؛ که در مناطق آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان رواج داشتهاست.
پیکر ۵۳ متری بودا در یک تالار یا غارکوه سنگی قرار داشت یا تراشیده شده بود که ارتفاع اش ۵۸ متر اندازهگیری شدهاست. پیش از انفجار و نابودی اش زینه مارپیچی و پلههای در پهلوی پیکرهها بود در سنگ کوه پاره تراشیده شده بود که گردشگران و دبیرستانیها بالای فرق سر بودای بزرگ بالا میرفتند و در آنجا سقف تالار اش با تصویرهای شخصیتهای مدنیتهای گوناگون نقاشی شده بودند که با شخصیتهای هندو اروپایی مانند تصویر رومی و رومن کاتولیکی شباهت داشتند. عدهای از دانشمندان این نظریه را مردود میدانند زیرا در آن زمان دین عیسویت وجود نداشت؛ و اما باستان شناسان اروپایی گذشته تراشیدن این پیکرهها را بین سالهای ۳۰۰ و ۷۰۰ میلادی میدانند که دین عیسویت از سوی روم شرقی «ایستانبول» (کنستانتین) امپراتوری روم شرقی عیسویت را به نواحی شرقی ایران زمین آوردند.
پیکر ۳۵ متری بودا در یک تالار یا غارکوه سنگی باارتفاع اش ۳۸ متر اندازهگیری شدهاست؛ یعنی که بلندی اتاق شاهمامه دو متر از تندیس بزرگتراند. هنوز بزرگی تندیسهای حتی از سوی باستانشناسان معتبر به ارتفاعات گوناگون پنداشته شدند؛ و اما گروه پژوهشی دانشگاه ارتش آلمان مونشن (مونیخ) بلندی را در سال ۲۰۰۳ میلادی اندازهگیری کردند که ارتفاع تاقچهها ۵۸ متر و ۳۸ و ارتفاع پیکرهها که به همان اندازه میباشند که باستان شناسان در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی بدون نور لیزر اندازهگیری کرده بودند. پژوهشگران دانشگاه نظامی مونیخ اندازهها را، برای اندازه صلصل از پا تا سر ۵۳ متر و دیگری ۳۵ متر اندازه کردند.[۶]
صلصل که زن اش مامه شاه بود در تختی استاده بود و نه در روی زمین. اگر به اعداد پیکرههای بامیان نگاه ژرف کنیم در مییابیم که یک عدد عکس عدد دیگراند. صلصل سمبل مرد گفته شده و شاهمامه سمبل زن، درمیان این دو، ۸ واحدی کوچک دیگری وجود دارد که نماد از فرزندان میباشد طرزی یک تندیس خوابیده را خواست ثابت نماید که هزار فوت یعنی برابر به برج ایفل باشد و در خارج از افغانستان به اندازه ۳۲۳ متر گفته شد که نمونه نیاکان است. این دو از هم در فاصله واحد ۸۰۰ متری قرار داشتند. روش زردشتی و در ادیان هندوییسم عدد هفت عدد مقدس گفته میشد. در دین بودایی به همین هفت نیکوی راه هشتم (تمرکز نیک) به عنوان راه اصیل هشتگانه افزوده شد. عدد هشت عدد مبارک شد.
نقاشی از تندیسهای بودا بامیان توسط الکساندر برنس، در ۱۸۳۲م/۱۲۱۱ش
بزرگترین بت صلصال نام دارد به معنای گل خشکیده و بت دیگری شهمامه به معنای شهبانو نام دارد. به نظر احمد علی کهزاد گرچه در قرون نخست میلادی تا آمدن اسلام، بامیان مرکز فرهنگی و دینی بوداییان بودهاست اما تندیسهای ایستاده چندان ربطی به بودا ندارند، زیرا آنها قطعاً چهره یک مرد و زن را نمایش میدهند در حالی که بودا هیچگاه در کنار همسرش دیده نشدهاست.[نیازمند منبع] نظریه دیگری که منجر به بودایی بودن تندیسها شدهاست به اینصورت است که چون بت صلصال کوچکتر از اندازهٔ که میخواستند شد به ناچار در کنارش شهمامه را تراشیدند.
در آغاز قرن هفتم یاقوت شرح مفصلی دربارهٔ بامیان و بتهای بزرگ بامیان ذکر نموده گوید آنجا بتخانهایست بسیار بلند بر ستونهایی استوار و در آن، شکلِ همهٔ پرندگانی که خداوند آفریدهاست نقش گردیده و بر سطح کوه دو بت بزرگ از پایین تا قلهٔ کوه کنده شدهاست که یکی را سرخ بد و دیگری را خنک بد (بودای سرخ و بودای خاکستری) مینامند و گویند آنها را در تمام جهان همتایی نیست. قزوینی نیز از خانهٔ زرین بامیان و دو مجسمهٔ بزرگ بودا سخن راندهاست.
گفتهای زیادی در مورد ساخت مجسمههای بودا در بامیان وجود دارد. باستان شناسان میگویند احتمالاً این بناها در بین سالهای ۳۰۰ و ۴۰۰ میلادی ساخته شدهاست. بعضیها هم با دقت بیشتر میگویند که مجسمه بزرگ بودا (۵۳ متر) در قرن پنجم میلادی و مجسمه کوچک در نیمه دوم قرن سوم میلادی ساخته شده و دکورهای اطراف آن از جمله آشیانهها در قرن بعدی تراشیده شدهاند. اما بعضی باستان شناسان به این باورند که ساخت مجسمههای بودا ۸۰۰ سال قبل از میلاد صورت گرفتهاست. در قرن هجده و نوزده میلادی اکثر اسنادهای تاریخی افغانستان در رابطه به بودای بامیان توسط سلاطین آن زمان نابود شدهاست.
دانشنامه ویکی پدیا
آثار تمدن ایران در افغانستان
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده