الماس خونین
شواهدی که آفریقای جنوبی، بریتانیا، ایالات متحده و هند را در تجارت الماس غیرقانونی به هم مرتبط می سازد.
دبیر خبر(دبیر خبر)
1400/07/22 | 00:07
به گزارش سرویس هنری گلدنیوز، از سال 1991 تا 2002، جبهه متحد انقلابی (RUF) قیام کرد تا ملت کوچک سیرالئون در غرب آفریقا را ویران کند. این درگیری باعث پناهنده شدن بیش از 2 میلیون نفر شد. بسیاری از زیرساخت های کشور را کاملاً از بین برد. در ابتدا به نظر می رسید RUF برای فقرای روستایی کشور می جنگد.اما به سرعت اهداف بنیانگذار خود را از دست داد و جنگ وحشتناکی را علیه مردم معمولی سیرالئون آغاز کرد. روستاها به آتش کشیده شد.زنان مورد تجاوز قرار گرفتند و کودکان به ضرب گلوله کشته شدند. به دست ها و پاهای بسیاری از کسانی که اسیر شده بودند شلاق زدندو بسیاری مجبور به کار به عنوان برده در معادن الماس کشور شدند.
الماس برای بقایRUF ، که آن را با سلاح معامله می کرد، بسیار مهم بود. بخش عمده ای از الماس های استخراج شده از طریق کشور همسایه، لیبریا، جایی که فرمانده جنگی و بعداً رئیس جمهور آن چارلز تیلور از شورشیان حمایت می کرد، به خارج از کشور قاچاق می شد. این الماس ها که الماس های خونین یا الماس های جنگ، نامیده می شدند، سرانجام به بازارهای سراسر جهان راه پیدا کردند.
در مقابل این پس زمینه تاریخی داستان فیلم الماس خونین در دهه 1990 در سیرالئون اتفاق می افتد و دارای سه شخصیت اصلی با بازی های بسیار خوب است.
سولومون وندی با بازی دژیمون هونسو، یک ماهیگیر از بومیان سیرالئون در غرب آفریقا است.
دنی آرچر (لئوناردو دی کاپریو)، 31 ساله و اهل آفریقای جنوبی است.
مدی بوون (جنیفر کانلی)، روزنامه نگار لیبرال و دنبال کننده جنگ اخیر در بوسنی است.
همسر و دختر سولومون پس از وقوع جنگ داخلی، در اردوگاه پناهندگان در گینه پناهنده شده اند. پسر 10 ساله او توسط شورشیان خونخوار ربوده شد.خودش نیز به یک سرباز قاتل تبدیل شده است.او به عنوان برده در معدن الماس غیرقانونی شورشیان مجبور به کار است.
دنی یک سرباز خوش شانس است.
او در کودکی پس از قتل والدینش توسط چریک های موگابه، رودیسیا را ترک و در ارتش آفریقای جنوبی در آنگولا خدمت کرده است. او سپس تبدیل به یک مزدور و قاچاقچی الماس می شود.
مدی، تازه وارد در آفریقا،در حال تحقیق درمورد تجارت غیرقانونی الماسی که در مناطق درگیری یافت می شود، است.
دنی به دنبال الماس خونین مشهور و نمادین است.نگینی به اندازه یک تخم مرغ که سولومون آن را پیدا و در مکانی دفن کرده است. سولومون برای رسیدن به خانواده اش به کمک دنی نیاز دارد. مدی در می یابد که دنی می تواند شواهدی را ارائه دهد که آفریقای جنوبی، بریتانیا، ایالات متحده و هند را در تجارت الماس غیرقانونی به هم مرتبط می سازد.
فیلم از طریق این سه گانه به موضوعات اصلی آفریقا یعنی بی ثباتی پس از استعمار، جنگ قبیله ای، استثمار تجاری، سربازگیری وحشیانه و استفاده از کودک سرباز و همچنین بی تفاوتی غرب نسبت به یک قاره آسیب دیده می پردازد.
دنی، مانند شورشیان بی رحم، نماینده بدبینی، واقع گرایی و غریزه و مهارت برای زنده ماندن است. سولومون ملایم و آرمانگرا با شخصیتی امیدوار، مسالمت آمیز و خانواده دوست است. آرزوی او دیدن پزشک شدن پسرش است. مدی آنجاست تا آموزش ببیند و آزادی های خود را مورد آزمایش قرار دهد. این میتوانست یکی از راه هایی باشد که دنی از طریق آن نجات می یابد. او مخاطب سخنرانی دنی درباره وضعیت ناامید کننده قاره آفریقا است و با عبارت TIA آشنا می شود.
(This Is Africa) "اینجا آفریقا است".
دنی با گفتن این عبارت شانه های خود را بالا می اندازد. برای هر چیزی بهانه ای می تراشد و هیچ توضیحی ارائه نمی دهد.
فیلم جنبه رمانتیک دارد. زویک،کارگردان و فیلمنامه نویس او چارلز لویت مشتاق هستند نشان دهند که دنی درست همانند سولومون به آفریقا وابسته است. علاوه بر الماس آغشته به خون، نماد دیگری در شناسایی خون با خاک قرمز قاره وجود دارد. مربی دنی، یک سرهنگ مزدور است. از این استعاره در خلال صحبتی که در یک تاکستان در آفریقای جنوبی داشته اند استفاده می کند. زمانی که خاک و خون در صحنه آخر با هم در می آمیزند. داستان «زنگ ها برای که به صدا در می آیند» همینگوی را به یاد می آورد.
همانند فیلم های قبلی زویک، به ویژه گلوری(Glory).جنگ داخلی آمریکا(American Civil War). آخرین سامورایی(The Last Samurai)، مسائل اخلاقی، فرهنگی و نژادی با صحنه های نبرد واقع بینانه و بزرگ ترکیب شده است. ممکن است مسائل در اینجا به سادگی بیان شوند. اما سکانس های درخشان اکشن ما را درگیر می کند.از صحنه آغازین حمله به روستای سولومون و یورش وحشیانه به فریت تاون تا حمله هلیکوپتر جنگنده مزدوران به سنگر شورشیان.
علاوه بر صحنه های سیرالئون، بازسازی های مستندگونه ای از کنفرانس های بین المللی در زمینه تجارت الماس و فرآیند فروش غیر قانونی سنگ های قیمتی به نمایش در می آید.
تصویر برداری فوق العاده این فیلم توسط ادواردو سرا، فیلمبردار پرکار فرانسوی-پرتغالی انجام شده است. دو هنرنمایی دیدنی از بازیگران فرعی در آن وجود دارد.اولی مایکل شین در نقش کوتاه نماینده تغییر ناپذیر و غیر اصولی لندن از یک شرکت الماس در انگلستان و آفریقای جنوبی است. اجرای دیگر اما دلچسب تر است.وینستون نتشونا، یکی از بزرگترین بازیگران آفریقا، به عنوان یکی از بزرگان دهکده، تنها بازمانده یک قتل عام، چند دقیقه ای بر روی صحنه فیلم هنرنمایی می کند.
منتقدان از فیلم الماس خونین به عنوان بخشی از ژانر رو به رشد تولیدات هالیوودی با آگاهی اجتماعی یاد می کنند. اما پیام خوب فیلم توسط بسیاری از پیام های بد غرق می شود. پیام خوب واضح است.دلبستگی بی پروا به گرانترین گوهر جهان به خشونت در کشورهای مستأصل و فقیر آفریقایی مانند سیرالئون دامن می زند.
پیامهای بد در مورد الماس نیست بلکه در مورد مردم آفریقا است. صحنه به صحنه، جمعیت آفریقا به عنوان پس زمینه ای برای داستان اصلی در مورد عشق و جاه طلبی در نظر گرفته می شود. فیلم شامل دو قهرمان سفید پوست، یک خبرنگار جوان (جنیفر کانلی) و یک قاچاقچی الماس و مزدور سابق (لئوناردو دی کاپریو) می شود.
دنی آرچر، قهرمان فیلم،نژادپرستی تلخ که به روزهای خوب قبل از استقلال زیمبابوه، جایی که در آن بزرگ شده است، می چسبد. او برخلاف قانون اکثریت سیاهپوستان که با پایان یافتن سیستم مشابه آپارتاید در رودیسیا (که به زیمبابوه تغییر نام داد) در سال 1980 به وجود آمد، خود را یک رودیسی می نامد.
این فیلم اکشن هالیوودی با ستاره خود، لئوناردو دی کاپریو، نامزد پنج جایزه اسکار شد.
فیلم در ماه دسامبر در آغاز فصل تعطیلات در ایالات متحده اکران شد. شورای جهانی الماس از ترس تاثیر آن بر فروش، 15 میلیون دلار برای تبلیغات و آموزش هزینه کرد.
طبق برنامه رادیو عمومی ملی (NPR) در اکتبر 2006، شورای الماس تلاش کرد ادوارد زویک، کارگردان الماس خونین را متقاعد کند تا به فیلم یک سلب مسئولیت اضافه کند.این موضوع به روند کیمبرلی استناد می کند و اشاره دارد که جنگ داخلی سیرالئون مدت ها است که به پایان رسیده است. زویک از این کار امتناع کرد. وقتی جریان الماس خونین کمرنگ شد، گروه های حقوق بشری اعتقاد داشتند که این امر بیش از اینکه تحت تاثیر صدور روند کیمبرلی باشد، به دلیل پایان جنگ در سیرالئون و آنگولا است.
زویک می گوید: "چیزی که می خواستم در ذهن تماشاگران فیلم ایجاد کنم آگاهی است. خرید یک الماس فقط باید یک خرید آگاهانه باشد.فکر می کنم پس از دیدن این فیلم، مردم ضمانتی مبنی بر اینکه الماسی که خریداری می کنند از منطقه درگیری یا به اصطلاح الماس خونین نیست،بخواهند.
سازندگان الماس خونین با بازی عالی لئوناردو دی کاپریو، می خواهند بدانید که ممکن است دستان شما، به ویژه انگشت حلقه شما، به خون آلوده باشد. این فیلم یک کتاب درسی است که نشان می دهد تجاری سازی چگونه می تواند بر حسن نیت غلبه کند. تراژدی سیرالئون و همدستی آمریکایی ها که بیش از هر مصرف کننده دیگری در جهان الماس خریداری می کنند، مستلزم توجه بیشتر و پر سر و صدا تر از گزارش های گاه به گاه خبری است.
ترند
پیشنهاد ویژه
الماس خونین
معرفی فیلم
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده