جواهر نیل

جواهر نیل ( The Jewel of the Nile) یک فیلم کمدی رمانتیک اکشن و ماجراجویی آمریکایی محصول سال ۱۹۸۵ است.این فیلم به کارگردانی لوئیس تیگ و تهیه‌ کنندگی مایکل داگلاس ساخته شده است که داگلاس در نقش اصلی نیز ایفای نقش کرده است. وی در این فیلم در کنار کاتلین ترنر و دنی دویتو، قرار می‌گیرد. این فیلم دنباله ‌ای از فیلم کمدی- رمانتیک- اکشن- ماجراجویی 1984 Romancing the Stone است.

دو فیلم و یک شروع

به گزارش سرویس هنری گلدنیوز در جواهر نیل نیز، مانند Romancing the Stone، صحنه آغازین فیلم بر اساس یکی از رمان های جوآن اتفاق می افتد. اما این بار، به جای جسی و آنجلینا در سناریوی غرب وحشی جوآن، جوآن و جک در شرف ازدواج هستند که دزدان دریایی به کشتی آنها حمله می کنند. جواهر نیل شخصیت ‌هایش را به ماجراجویی جدیدی در یک صحرای خیالی آفریقا می ‌فرستد تا «جواهر نیل» را پیدا کند.

آغاز جستجو

 جوآن وایلدر و جک کولتون زندگی عاشقانه ای دارند.آنها وارد یک ماجراجویی شده و سعی دارند جواهر نیل را از یک شیخ ربوده و آن را به عرب ‌های صوفی باز گردانند.

جوآن وایلدر (کاتلین ترنر) نویسنده مشهور و موفق رمان‌ های عاشقانه است. او در گرفتن الهام برای پایان داستان بعدی خود با مشکل مواجه است. وی در قایق تفریحی اش همراه با معشوقش، جک کولتون (مایکل داگلاس)، زندگی خود را شروع کرده اند و همه چیز خوب به نظر می رسد. اما جوآن در حال حاضر علاقه ای به ازدواج ندارد. او همچنین احساس می‌ کند به دلیل زندگی بی‌ هدفی که با جک دارد، دیگر نمی ‌تواند بنویسد.

اتحاد قبایل عرب

روزی در یک مهمانی شام که برای جشن موفقیت کتاب ‌های عاشقانه او برگزار می ‌شود، یک شیخ ثروتمند عرب به نام عمر او را متقاعد می ‌کند که با او به کادیر بازگردد و زندگی ‌نامه ‌اش را بنویسد. جوآن مجذوب تفکرات عمر برای نوشتن یک داستان سیاسی می شود.داستانی که می تواند در رسیدن به جاه طلبی هایش به او کمک کند.برای تبدیل شدن به کسی که قبایل عرب را متحد می کند! جوآن و جک بر سر این موضوع اختلاف دارند، اما جوان در نهایت با عمر می رود و جک را تنها می گذارد.

گنج پنهان

جک با مرد عرب دیگری به نام تارک روبرو می شود که به او می گوید عمر جواهر نیل را از مردمش (مردم صوفی) دزدیده است و احتمالا جان جوآن در خطر است. رالف، که دشمن قدیمی جک (از فیلم اول، عاشقانه سنگ) است، از وجود گنجی بالقوه با خبر می شود. قصد اصلی رالف این بود که جک را پیدا کند و او را بکشد و انتقامش را بگیرد. زیرا جک او را به زندان انداخته بود. اما وقتی داستان گنج را می شنود، جک را متقاعد می‌ کند تا با او همکاری کند و جواهر نیل را بدزدد و جوآن را در این فرآیند آزاد کند.

در همین حال، جوآن سعی دارد نگارش زندگی ‌نامه عمر را شروع کند. اما از خشونت عمر نسبت به دیگر افراد قصر ناراحت می ‌شود. هرچه بیشتر به اطراف نگاه می کند، متوجه می شود که عمر واقعاً یک مرد تشنه قدرت است که دست به هر کاری می زند تا خود را به عنوان یک حاکم نجیب و خیرخواه که منتخبی برای متحد کردن و رهبری مردم عرب است، نشان دهد.

ماهیت واقعی عمر

جوآن شروع جمع کردن اطلاعات برای اثبات ماهیت واقعی عمر می کند. اما عمر به زودی متوجه می شود و او را در اتاقش زندانی می کند و می گوید که جک مرده است.

جوآن موفق به فرار می شود و به طور تصادفی به اتاق جو الجولهرا که یک مرد مقدس است، می رسد. او متوجه می شود که این مرد مقدس همان نیل است که توسط عمر ربوده و زندانی شده است. جوآن به جو کمک می کند تا از دست عمر فرار کند.

معامله در ازای نجاط جان

در همین حین، جک، رالف و تارک به قصر عمر می رسند و خواستار دیدن جوآن می شوند. عمر به محض اطلاع از حضور جک، به سربازانش دستور می دهد که او را بکشند.

به شکلی عجیب در فیلم، جک به طور تصادفی جوآن و جو را در حال فرار (بالا رفتن از دیوار محوطه قصر عمر) پیدا می کند.

جوآن از اینکه جک هنوز زنده است خوشحال می شود. با این حال، آنها زمانی برای صحبت ندارند.زیرا عمر اکنون تمام ارتش خود را برای یافتن آنها به بیرون فرستاده است. جک یک جت جنگنده را می دزد و موفق می شود از کنترل برای شلیک موشک به سمت تانک های عمر و کاخ او استفاده کند و بیشتر آنها را نابود کند.

جک، جوآن و جو با جت فرار می کنند و رالف را با تارک و گروه کوچکش از جنگجویان صوفی پشت سر می گذارند.

تارک فکر می ‌کند که رالف با جک برای دزدیدن جواهر نیل همکاری داشته است و تصمیم می گیرد او را بکشد. رالف می گوید که می ‌داند جک کجا می ‌رود و در ازای جانش به آنها کمک می ‌کند تا جواهر نیل را پیدا کنند.

آغاز سفری طول و دراز

در همین حال جت دزدیده شده جک در نهایت در بیابان سقوط می کند و جک، جوآن و جو سفر طولانی را در سراسر صحرا و دره شروع می کنند. آنها توسط عمر و افرادش که در تانک هستند محاصره می شوند. جوآن و گروهش برای فرار از دست عمر از دیواره های دره بالا می روند. عمر خشمگین شده و موشکی را از تانک خود به سمت دره شلیک می کند. با این حال، این کارش نتیجه معکوس می‌دهد، زیرا سنگ‌ هایی که از صخره جدا شده تانک‌ هایش را خرد کرده و سرعت او را کاهش می‌ دهد.

جوآن و همراهانش به فلات صعود می کنند که در آنجا با یک قبیله نوبیایی مواجه می شوند. وقتی نوبیایی ها متوجه می شوند که جوآن ازدواج نکرده است، اعلام می کنند که باید برای به دست آوردن او بجنگند. جک با پسر درشت هیکل رئیس قبیله می‌ جنگد و فقط به این دلیل پیروز می‌ شود که پسر رئیس برای مدت کوتاهی حواسش پرت می شود. پس از این جنگ، جک و جوآن دوباره عشق خود را به یکدیگر ابراز می کنند. جوآن در نهایت به جک حقیقت را می گوید که جو همان نیل است. جک در ابتدا عصبانی می شود اما در نهایت می گوید با وجود اینکه گنجی در کار نیست، همچنان به او و جو کمک خواهد کرد.

یک صوفی جدید

جوآن و گروهش تصمیم می گیرند مخفیانه وارد قطاری شوند که با سرعت به سمت کادیر می رود. قطار آنها را به موقع به آنجا می رساند تا نقشه های عمر را در راهپیمایی آینده خنثی کنند. متأسفانه قطار پر از سربازان عمر است. پس از یک تعقیب و گریز در داخل واگن های قطار، در نهایت به کابینی که عمر در آن ناهار می خورد، می رسند و دستگیر می شوند.

در همین حال، رالف در برخی از مراسم صوفیانه شرکت می کند و پس از اینکه موفق می شود با دیگر جنگجویان صوفی بر روی ذغال های داغ راه برود، به عنوان یک صوفی معرفی می شود.

مخمصه

در کادیر، جوآن و جک را در یک گودال زندانی می کنند. موش‌ها طناب خون آلود جک را می جوند و پاره می ‌شود. طناب جوآن هم زمانی که اسیدی از یک فواره می ‌چکد و به آن می خورد، پاره می شود. ظاهراً عمر این روش مبتکرانه برای کشتن جوآن و جک را مستقیماً در یکی از رمان ‌های عاشقانه جوآن پیدا کرده است. در همین حین، او و افرادش مقدمات راهپیمایی باشکوه و فوق‌ العاده ‌ای را فراهم می‌ کنند. اعراب نیز از سراسر سرزمین مشتاقانه گرد هم آمده اند تا رهبر جدید خود را با شکوه تمام ببینند.

رالف، جوآن و جک را در آن گودال پیدا می‌ کند و قبل از اینکه ناخواسته آن‌ ها را آزاد کند، چند لحظه کوتاه از وضعی که به آن گرفتار شده اند خوشحال می‌شود. جو که به زنجیر بسته شده بود نیز آزاد می شود و همه با عجله به صحنه می روند تا عمر را متوقف کنند.

جک با سربازان عمر مبارزه می کند در حالی که جوآن سعی می کند راهی برای رسیدن به عمر پیدا کند. در همین حال، عمر با برخاستن بر روی جرثقیل پشت شعله هایی از آتش ظاهر باشکوه خود را نشان داده است. گویی شعله های آتش نمی تواند به او آسیب برساند. در حالی که این واقعاً این فقط جادویی است که توسط شعبده باز او ترتیب داده شده است. جوآن عمر را از روی سکو به پایین می ‌اندازد و در این فرآیند باعث آتش‌ سوزی می‌ شود. در همین حال، جو خود را به عنوان نیل معرفی میکند و مردم او را به عنوان رهبر معنوی واقعی خود در آغوش می گیرند.

خنجری از جواهر، پاداش وفاداری

فیلم با سقوط عمر از روی سکو در آتش خود به پایان می رسد. جوآن و جک توسط رالف که جرثقیل را هدایت می کند تا آنها را به مکان امن منتقل کند، نجات می یابند. جو، جوآن و جک را رسماً زن و شوهر اعلام می کند. آنها برای ماجراجویی بعدی خود آماده می شوند و با یک قایق بادبانی دور می شوند. اگرچه رالف "جواهر نیل" را دریافت نمی کند، اما در نهایت یک خنجر جواهری زیبا از تارک دریافت می کند تا نشان دهنده قهرمانی او در کمک به صوفیان برای بازگرداندن الجولهرا باشد.

https://www.rottentomatoes.com/m/jewel_of_the_nile

http://allreaders.com/movie-review-summary/the-jewel-of-the-nile-39769

انتهای پیام/