طلای مکنا

طلای مکنا، بر اساس رمانی از ویل هنری و فیلمنامه کارل فورمن به کارگردانی J. Lee Thompson در سال 1969 توسط کارل فورمن و دیمیتری تیومکین، تولید و توسط کمپانی کلمبیا پیکچرز، ارائه شد.

به گزارش سرویس هنری گلدنیوز این فیلم وسترن فوق‌ ‌ستاره، برای یک نمایش حماسی سه ساعته برنامه‌ ریزی شده بود. اما در نهایت در مدت زمان کمی بیش از دو ساعت، و در صفحه عریض استاندارد 35 میلی‌ متری به نمایش گذاشته شد. این فیلم که در آن زمان 14 میلیون دلار هزینه داشت، مورد انتقاد شدید منتقدان قرار گرفت. تماشاگران سینما آن را نادیده گرفتند و فقط 3 میلیون دلار از سرمایه کلمبیا را برگرداندند.

پس از گذشت فاصله چهل ساله، طلای مکنا اکنون بهتر از زمانی به نظر می ‌رسد که در مقابل آثاری چون «سنگ واقعی» هنری هاتاوی (1969)، «ویل پنی» تام گریس (1968)، «روزی روزگاری در غرب» اثر سرجیو لئونه (1968) ، سام پکینپا The Wild Bunch (1969) و وسترن های مختلف ساخته شده در اواخر دهه 1960 قرار گرفته بود.

شکل جدیدی از وسترن

سال 1969 سالی بود که هالیوود به طور کامل نوع جدیدی از وسترن را پذیرفت.این فیلم ها حاوی خشونت تلطیف ‌شده ‌تر و داستان‌ هایی بودند که آشکارا بدبینی و سرخوردگی از جنگ آمریکا در ویتنام و درگیری‌ های نژادی داخلی را تغذیه می ‌کردند.

عناصر ماوراء طبیعی

طلای مکنا در ماه مه همان سال اکران شد.این فیلم شکاف بین وسترن بزرگ استودیویی کلاسیک و وسترن جدید را پر می کرد. همچنین داستانی پر از عناصر ماوراء طبیعی بود. در طلای مکنا انسان ‌ها نه تنها توسط ارواح نگهبانی از دره گمشده پر از طلا، بلکه توسط حرص و طمع و پارانویای خود نیز تسخیر می‌ شوند.

مکنا (با بازی گرگوری پک)، یک جوینده طلا و قمارباز سابق، اکنون مارشال یک منطقه بیابانی دورافتاده در جنوب غربی ایالات متحده است.وی در حال تعقیب یک پیرمرد آپاچی به نام پریری داگ (با بازی ادواردو سیانلی) است که به جستجوگران طلا حمله می کند.

مکنا به سمت پریری شلیک می‌کند. پیرمرد می میرد و مکنا نقشه ای را در وسایل او پیدا می کند که ظاهراً راه را به دره ای مخفی نشان می دهد که با طلا پوشانده شده است.

او پس از به خاطر سپردن نقشه، آن را می سوزاند. کلرادو و افرادش نیز به امید اینکه نقشه را پیدا کنند به دنبال پری داگ بوده اند. جان کلرادو، یاغی شرور مکزیکی، مکنا را اسیر می کند و قول می دهد که اگر مکنا آنها را به سمت طلا هدایت کند، زنده بماند.

ماهیت کلاسیک

باند کلرادو ترکیبی از جنایتکاران سفیدپوست و مکزیکی و آپاچی هااست. از جمله هش کی (جولی نیومار) و هاشیتا (تد کسیدی) است. آنها زندانی دیگری به نام اینگا (بازیگر سوئدی کارمیلا اسپارو) دارند که به طور غیرمستقیم به سوء استفاده از راهزنان اشاره شده است و یکی از جنبه های متعددی است که نشان دهنده ماهیت کلاسیک فیلم است.

کلرادو با گروهی از مردم محلی شهر که در مورد طلا شنیده اند، انبوهی از ماجراجویان، تاجران، یک دیوانه مذهبی و یک پیرمرد نابینا (ادوارد جی رابینسون) که ادعا می کند دیده است، یک اتحاد تشکیل می دهد.

جویندگان طلا توسط یک دسته سواره نظام آمریکایی به رهبری گروهبان تیبس (تلی ساوالاس) و آپاچی ها تعقیب می شوند. کمین های متعدد، قتل ها و خیانت ها باعث می شود تنها هش، هاچیتا، اینگا، مکنا، کلرادو و تیبس تا رسیدن به دره زنده بمانند.

جویندگان طلا در مقابل سواره نظام و آپاچی ها

کارل فورمن بر اساس رمانی از ویل هنری، فیلمنامه را نوشته است. فورمن یک کمونیست سابق، سیاهپوست در فهرست HUAC، همچنین وسترن High Noon در سال 1952 را نوشت. جی لی تامپسون کارگردان در اوایل دهه 1960 با فیلم هایی مانند اسلحه های ناوارون (1961) و دماغه ترس (1962) در اوج بازی خود بود. اما ستاره او در اواخر دهه 1960 در حال محو شدن بود. با وجود این، او به بازیگران بزرگی مثل لی جی کاب، برجس مردیت، ادواردو سیانلی، الی والاک، کینان وین و آنتونی کویل تمرکز ویژه‌ای روی روایت می‌ دهد. در عین حال بیشترین استفاده را از تنش‌ ها می ‌برد. کلرادو در مقابل مکنا. باند کلرادو در مقابل یکدیگر؛ جویندگان طلا در مقابل سواره نظام و آپاچی ها. درگیری بین هش کی و اینگا.

افسانه دره آپاچی

شجره نامه کلاسیک هالیوودی فیلم به وضوح توسط پک نشان داده می شود. در نقشی که طبق گزارش ها توسط استیو مک کوئین و کلینت ایستوود رد شده است. با این حال، فیلم دارای شکوفایی ‌های بسیار مدرنی است. از جمله صحنه شنا با حضور هش-کی، که در آن سعی می‌کند اینگا را غرق کند.آهنگی از کوئینسی جونز، و یک آهنگ موضوعی که توسط خواننده پورتوریکویی، خوزه فلیسیانو خوانده شده است.

اما این عناصر ماوراء طبیعی هستند که طلای مکنا را بسیار جالب می کنند. فیلم با موضوعی درباره افسانه دره آپاچی، همراه با نماهای هوایی باشکوه از مکان هایی در یوتا و آریزونا که در آن فیلمبرداری شده است، آغاز می شود.

منظره ای کوهستانی، خشک، تاریک، مملو از خطر. این نماها به طور ضمنی از چشم یک آپاچی، و پرندگان (شاید به عنوان ارواح نگهبان) در طول فیلم در آسمان ظاهر می شوند. پریری داگ یک نگهبان منصوب دره است. پس از مرگ وی استنباط می شود که او به ارواح مختلف آپاچی که از آن محافظت می کنند، می پیوندد.

محافظت از طلا

تلاش های پریری برای محافظت از طلا با تخریب عمیق تر فرهنگ او توسط مهاجران سفیدپوست همراه است. این موضوع توضیح می دهد که چرا، با وجود اینکه آنها جنایتکارانی هستند که با شیوه های سنتی خود بیگانه هستند، اما آپاچی ها در باند کلرادو همچنان در تیررس افسانه دره باقی می مانند.

آنها اصرار دارند که جسد پریری داگ را در جستجوی طلا با خود ببرند تا او را در زمین قبیله ای دفن کنند. هنگامی که آنها در نهایت محل دره را پیدا کردند، هاچیتا به کلرادو می گوید که ارواح در شب به او گفته اند که از طلا در برابر همه غیر آپاچی ها محافظت کند. کلرادو هاچیتا را می کشد. اما به محض اینکه وارد دره پر از طلا می شوند، دره اطراف آنها فرو می ریزد. دوباره استنباط می شود که کار ارواح نگهبان است. در حالی که مکنا، کلرادو و اینگا در حال تلاش برای امنیت هستند، چهره پریری بر فراز ویرانه های در حال فروپاشی قرار گرفته است.

تاجران خرده‌ بورژوا

اگرچه به نظر می رسد مکنا از صحبت های نگهبانان معنوی دره عصبی نشده است. اما او بیشتر از شهوت انسان برای طلا و آنچه که می تواند انسان ها را به انجام آن سوق دهد می ترسد. تأثیر مخرب طلا، تجسم دیگری از خشونت سفید پوستان، در چندین نقطه از فیلم مورد اشاره قرار گرفته است. پریری قبل از مرگش اظهار تاسف می کند: «جنگجویان جوان مانند مرد سفیدپوست طلا می خواهند».

کلرادو می گویند: «آپاچی ها تغییر کرده اند. آنها اکنون مانند مردان سفیدپوست فکر می کنند. شهوت طلا نیرویی عرفانی به خود می‌گیرد. این امر باعث می‌شود که تیبز دو نفر از مردان خود را به قتل برساند و گروهی از تاجران خرده‌ بورژوا دست به کار خطرناکی می ‌زنند که کاملاً برای اداره آن مجهز نیستند. حتی اینگا برای لحظه ‌ای به هوس طلا مبتلا می ‌شود.

خشونت فیلم و تحولات اقتصادی و اجتماعی

این فیلم، در ایالات متحده عملکرد ضعیفی داشت.شاید به این دلیل که طلای مکنا نه یک وسترن هالیوودی به معنای کلاسیک بود و نه یک رویکرد مدرن که در این ژانر که می ‌توانست به تغییر جمعیت و سلیقه مخاطب در اواخر دهه 1960 بپردازد.

از پرفروش ترین های هالیوود

این فیلم در اتحاد جماهیر شوروی، بخش ‌هایی از آسیای مرکزی و در شبه قاره هند موفقیت ‌آمیز بود. طبق مقاله ای در سال 2014 توسط Kaushik Bhaumik در فصلنامه هند، Mackenna’s Gold تا دهه 1990 جزو پرفروش ترین فیلم های هالیوود در هند بود.

این فیلم تا دهه 1980 در سینماهای سراسر هند نمایش داده شد.سپس توسط هاریش شاه کارگردان بالیوودی در سال 1988 با بازی زالزالا بازسازی شد.

https://admin.tcm.com/tcmdb/title/4692/mackennas-gold#articles-reviews?articleId=313445

انتهای پیام/