دلایل پنهان کردن گنج و عتیقه در تاریخ
چگونه می توان از از دکان و پارهدوزی وا رهید و به گنج های باارزش دست یافت.
علی اصغر کشانی(نویسنده)
1402/05/01 | 00:05
به گزارش پایگاه خبری جهان طلا (گلدنیوز)،این نوشتار که مانند دو روی یک سکه عمل می کند در ابتدا بر آن است که نشان دهد برای مخفی کردن گنج دفینه در طول تاریخ دلایل فراوانی می توان بر شمرد شاید برای خیلی ها جای سوال باشد که چرا در قدیم مردم گنج ، اشیای قیمتی و جواهرات و وسایل با ارزش خود را پنهان می کردند و چه دلیلی برای این کار وجود داشته است.
- نبود بانک و مراکز مطمئن نگهداری گنج و جواهرات در گذشته از جمله دلایل این کار بوده است. مراکز نگهداری جواهرات و اشیای گرانبها مثل بانک ، امانت داری و .... در دوران گذشته وجود نداشت و مردم مجبور بودند برای محافظت از گنج و اشیای قیمتی خود آنها را مخفی کنند.
- احتمال سرقت، غارت و نبود مکانی امن و... از جمله دیگر دلایل این کار بوده است. در حقیقت در طول تاریخ سرقت و دزدی وقتی زیاد می شد، مردم از ترس سارقان، اشیای قیمتی و گنج های خود را پنهان می کردند. ضمن اینکه با هجوم و غارت سپاهیان و لشگریان مختلف که گاه و بیگاه به مناطق مختلف ایران یورش می بردند، مردم برای حفظ اموال و سرمایه های خود از غارت راهزنان و سپاهیان ، آنها را مخفی می کردند.
- ترس از ماموران حکومتی و یا عوامل حکومتی و نیز خان ها و اربابان محلی نیز از جمله دلایل این رویکرد بوده است . یعنی مردم از ترس توقیف و یا تصاحب به زور گنج و سرمایه های خود (که حاصل دسترنجشان بوده)، توسط ماموران حکومتی و یا برخی خان ها، آن ها را مخفی می کردند تا توسط آنها مصادره و یا تصاحب نشود .
- در دید نبودن اشیای قیمتی و گنج ها نیز یکی از این دلایل بوده است. در این رابطه مردم کشور ما دوست نداشتند تا دیگر مردم و همسایگان گنج و اشیای عتیقه و قیمتی آنها را ببینند لذا تلاش می کردند تا از دید عموم مخفی و در جایی مطمئن پنهان کنند.
- مخفی کردن گنج و دفینه برای حفظ آن برای آیندگان و اینکه به دست دشمنان نیفتد در تاریخ این وجود داشته است. در این رابطه نمونه های تاریخی زیادی وجود دارد که شاهان و حاکمان کشوری و محلی برای اینکه گنج و دفینه حکومت و منابع ملی به دست مهاجمان و غارتگران خارجی نیفتد آنها را در مکان هایی مخفی می کردند، نمونه بزرگ و معروف این گنج ها در زمان اسکندر مقدونی و حمله او به ایران اتفاق افتاد و داریوش سوم هخامنشی گنج بزرگ کشور و سلسله هخامنشی را برای اینکه به دست اسکندر نیفتد در مکانی نامعلوم مخفی کرد در تاریخ این گنج بزرگ ترین گنج مخفی جهان نام گرفت.
- و دلیل آخر اینکه گنج مخفی برای فرزندان و آیندگان باقی بماند. برخی از بزرگان و حکام و حتی مردم عادی برای اینکه گنج و ثروت آنها به دست فرزندان و نوادگانش برسد آن را در مکان هایی مخفی می کردند و به افراد خاصی مکانش را اطلاع می دادند تا در آینده مکان گنج و دفینه را به فرزندانش بگوید تا آنها از آن گنج ها استفاده کنند؛ اما اتفاق افتاده که بعدها مکان گنج پیدا نمی شد تا فرد مطلع از مکان گنج می مرد و یا فراموش می کرد و گنج در همان جا می ماند.
البته و بدون شک دلایل دیگری هم برای پنهان کردن گنج و دفینه در طول تاریخ وجود داشته اما در روی دیگر این نوشتار سعی شده مهمتر از یافت گنج ظاهری شرحی دیگر پیرامون گنج داده شود و آن اینکه سالهاست مردم به دنبال گنج های ظاهری روانه اند و نمی دانند که شاید بهترین و با ارزش ترین گنج ها در وجود خود آدمی نهفته و در اعماق دل او مخفی باشد.
مولوی حکایتی دارد که در آن لحاف دوز و وصل پینه زنی را مثال می زند که زیر دکانش(در اصل منظور در اعماق دلش) گنجی نهفته است اما او بی توجه به آن مشغول پاره دوزی(زندگی در سختی) است در حالی که اگر کلنگی بر دارد(منظور همتی کند) و نظری به اسرار درونش کند با شگفتی هایی بس اسرارآمیز مواجه خواهد شد و از قید و بندها و دور خود گردیدن های بیهوده رها می شود. در این حکایت که منظور از"کان" در آن "گنج" و "دو کان" منظور "دو گنج" است او می نویسد:
پارهدوزی میکنی اندر دکان/ زیر این دکان تو مدفون دو کان/ هست این دکان کرایی زود باش/تیشه بستان و تکش را میتراش/ تا که تیشه ناگهان بر کان نهی/ از دکان و پارهدوزی وا رهی/ پارهدوزی چیست خورد آب و نان/ میزنی این پاره بر دلق گران/ هر زمان میدرد این دلق تنت/ پاره بر وی میزنی زین خوردنت/ ای ز نسل پادشاه کامیار/ با خود آ زین پارهدوزی ننگ دار/ پارهای بر کن ازین قعر دکان/ تا برآرد سر به پیش تو دو کان/ پیش از آن کین مهلت خانهٔ کری/ آخر آید تو نخورده زو بری/ پس ترا بیرون کند صاحب دکان/ وین دکان را بر کند از روی کان/ تو ز حسرت گاه بر سر میزنی/ گاه ریش خام خود بر میکنی/ کای دریغا، آن من بود این دکان/ کور بودم بر نخوردم زین مکان/ ای دریغا بود ما را برد باد/ تا ابد یا حسرتا شد للعباد/ خانه بر کن کز عقیق این یمن/ صد هزاران خانه شاید ساختن/ گنج زیر خانه است و چاره نیست/ از خرابی خانه مندیش و مهایست/ که هزاران خانه از یک نقد گنج/ تان عمارت کرد بیتکلیف و رنج/ عاقبت این خانه خود ویران شود/ گنج از زیرش یقین عریان شود.
بیشتر بخوانید:منابع:
ـ مثنوی معنوی مولوی
ـ باستان شناسی و دفینه
انتهای پیام/ترند
پیشنهاد ویژه
فلزیاب
گنج
کشف عتیقه
عتیقه
گنج دفینه
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده