جواهرات در قاب تصویر/عکاسی جواهرات
هادی صباغ :من برندهای جواهری بسیار معتبری میشناسم که با فعالیتهای اشتباه در شبکههای اجتماعی، جایگاهشان به شکل قابل ملاحظهای تقلیل یافته است.
دبیر خبر(دبیر خبر)
1400/06/15 | 00:06
هادی صباغ در مصاحبه با گلد نیوز از ظرافت های حرفه اش گفت ،جواهرات در قاب تصویر تعبییری است که شاید تخصص ،هنر و ظرافت و مهارت این حرفه را بیشتر نمایان می کند.
به نظر من در شاخه عکاسی تبلیغاتی جای می گیرد؛ البته برای انجام کار به شیوه درست باید به رسانه مقصد، شکل انتشار و هدف از عکاسی توجه داشت ولی عکسهایی که من میگیرم، بیشتر تجاری و تبلیغاتی است. البته می توان با اهداف دیگری نیز از جواهرات عکس گرفت.
عکاسیِ صنعتی اصطلاحی کلی بوده که گاهی به درستی استفاده نمیشود؛ اگر منظور از عکاسیِ صنعتی عکاسی در حوزه تبلیغات نیز باشد، این تعریف چندان دقیق نیست. در عکاسی صنعتی، عکاس از فرایندهای صنعتی، اماکن صنعتی اعم از کارخانهها و... عکاسی می کند اما تصویربرداری از یک مصنوعِ جواهر، شامل تعریف عکاسی صنعت نمیشود. مگر اینکه سوژه مثلا یک کارگاه یا کارخانه جواهرسازی باشد.
تا امروز وارد آن نشدهام. ترجیح من همیشه این بوده که کاری را به شکل معنیدار انجام دهم و از تکرار خود یا دیگران در کارهایم پرهیز دارم.
تاثیر کار عکاس منحصر به جواهرات نیست؛ بلکه هر نوع سوژهای را در برمیگیرد. عکاس تاثیری قاطع و زیاد بر هر نوع ثبت تصویری از یک محصول دارد و جواهرات نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این بین یک قاعده کلی وجود دارد که می گوید
"مشتری میانِ عکسِ بد و محصولِ بی کیفیت، فاصله ای قائل نمی شود"؛ لذا در ذهن مخاطب اگر عکسی ضعیف و بد باشد، نتیجه گرفته میشود که محصول نیز بیکیفیت است و بالعکس. همچنین ممکن است یک عکس راستگو نباشد.
عکس تبلیغاتی نباید به هیچ ترتیب حاکی از دروغ و عدم صداقت باشد. همچنین عکس نباید به گونه ای باشد که بیننده احساسِ کند که اشکال و ایرادی در محصول وجود دارد.
عکس در رسیدن به هدف معرفیِ بَزَک شده اما صادقانه در معرفی محصول باید متعادل باشد؛ تا نظر مشتریانِ به محصول جلب شود. این فرآیند هرچه حرفهایتر انجام شود، نتیجه برای برند و مخاطبان محصول، رضایتبخشتر خواهد بود.
هرچند عکس، ثابت است ولی با توجهِ به بزرگنمایی و وضوح در عکاسی ماکرو، ویژگی و ریزهکاریهای قابلِ توجهی را نمایان میشود که شاید در مشاهدهی عینی یک جواهر به چشم مشتری نیاید. در مقابل، هنگامی که یک انگشتر را از نزدیک میبینید، تمام زوایای آن را از پیش چشم میگذرانید.
همچنین عکس موجبِ تمرکز روی یک ست یا قطعه جواهر خاص میشود. ویترینهای ما نوعا از دهها مدل انباشته است و در نتیجه ممکن است مدلهایی از چشمِ مشتری مخفی بماند.
از دیگر سو عکاسی، امکانِ مقایسه کارهای عرضهکنندگان را میسر می کند. هرچند عدهای عکسهایی را منتشر میکنند که چندان به محصول شبیه نیست. باید توجه داشت که فاکتورهایی مثل رنگ و شفایت گوهر فاکتور مهمی در کیفیت و قیمت آن است و نمیشود آزادانه در عکس دستکاری شود.
آمار خاصی در این زمینه ندیدهام. سطح افرادی که کار جواهر یا طلا انجام می دهند، یکسان و قابل مقایسه نیست. خاصه تا 15 سال پیش که به این میزان جواهر فروش نداشتیم ولی از سال 90 به بعد تعداد جواهرفروشیها به شکل عجیبی فزونی یافته است، بنابر این کار تبلیغاتی در این شرایط اهمیت مضاعفی پیدا میکند.
توجه داشته باشیم که در گذشته کار عمده طلا و جواهر تهران در بازار بزرگ انجام میگرفت و اگر سری به خیابان کریمخان میزدید، کارهای به نسبه خاصتری عرضه میشد؛ پیشتر از آن بسیاری از جواهرشناسان و جواهرفروشان سرشناس و سطح بالا ارمنی بودند.
در سالهای اخیر دستها در صنف جواهر بیشتر شد و شخصا مطمئن نیستم که آیا این تعداد جواهر فروشی آیا با نیاز بازار تطابق دارد یا خیر؟ اما این تعدد مسلما فضا را رقابتیتر میکند. خلاصه این صنف رو به رشد گذاشت و هر روز یک نام جدید روی کار آمد. بیشتر از میان نسلی که زیر چهل سال سن دارند و در برندهای قدیمی نیز کار را فرزندان در دست گرفتند.
جوانترها عرضه کار را در شبکه های اجتماعی و ابزارهای جدید شروعکردهاند ولی در بسیاری مواقع متاسفانه نمیدانند که چه میکنند و یک حرکت اشتباه چه نتایج مخربی میتواند برای کسب و کار آنها داشته باشد. عدم درک کار تبلیغاتی و برندینگ صحیح در این صنف منجر به سرگردانی شده است.
اشاره کردم که برندینگ و تبلیغات در کار جواهر ما نوپا و ناشناخته است، اگر تبلیغات گذشته را بررسی کنید به ندرت با موضوع جواهر را برخورد میکنید. تا جایی که اطلاع دارم، حتی موزه ملی جواهر ایران عکسهای به روزی تهیه نکرده که گنجینه خود را به جهانیان معرفی کند. پروسه این کار خیلی شناخته و معرفی شده نیست واِلا اگر به همین راحتی بود روند کار خوب می شد.
من برندهای جواهری بسیار معتبری میشناسم که با فعالیتهای اشتباه در شبکههای اجتماعی، جایگاهشان به شکل قابل ملاحظهای تقلیل یافته است. با احترام خدمت بزرگان این صنف میگویم که دنیا زیر و رو شده است، فعالیت تبلیغاتی و برندینگ کار سطح پایینی نیست که بخواهید به بستگان نابلد و انجامدهندگان گاها مغرض بسپارید. مخاطب شما تیزبین است و ناخودآگاه شکل کار شما را در کنار کار بهترین برندهای جهان میبیند.
مثال غمانگیزی بزنم که شاید خندهدار به نظر برسد: یک جواهر فروش جنس خود را روی یک دستمال کاغذی قرار داده و از آن با موبایل عکس گرفته و پایین عکس این جمله را درج کرده بود که "آنقدر به کیفیت کارهایم مطمعن (با همین املاء) هستم که تصاویر آن را فتوشاپ نمیکنم".
این فرد با چنین عملکردی، حیثیت کسب و کار خود را نابود میکند. از سوی دیگر عکاس غیرحرفهای وقتی عینا کپی میکند عملا به اعتبار سفارشدهندهاش آسیب میزند. بنابر این خواستن کارهای مشابه مگا برندهایی مثل کاریته و گرف، که در کمپینهای چند ده هزار دلاری انجام شده، از عکاس نحیف و ضعیف با تعرفههای ناچیز شوخی تلخی است که به نظر من در نهایت بیش از همه به ضرر سفارش دهنده تمام میشود.
اجازه دهید در پاسخ سوالتان مقدمهای آسیبشناسانه از وضعیت فعلی بگویم: در حوزه کار جدی بینالمللی، کمتر عکاسی مدعیِ عکاسی تخصصی از جواهرات است. در کشور ما با این تصور که عکاسی از جواهر حرفهای پر درآمد و آسان است، بسیاری جوانان علاقهمند به عکاسی متمایل شدند که به این مسیر بپیوندند با این خیال که جواهرفروشان با کیسه هایی پر از "زَر" منتظرِ آنها نشستهآند و در عین حال کاری متشخص و سطح بالا انجام میدهند و با اعیان نیز در تماس هستند!
از سوی دیگر متاسفانه بعضی از عکاسهای جاافتاده و با سابقه مشغول در رشتههای دیگر نیز با تفکراتی مشابه به این نهضت پیوستند که نتایج کارهایشان بعضی وقتها واقعن بد بود، چون در این رشته تمرین معنیداری نداشتند. البته همکاران محترمی هم با شناخت صحیح و تلاش سعی داشتهاند کارهای تمیزی ارائه کنند که تلاششان شایسته تقدیر است.
دست آخر معدود افرادی ناعکاس، یک شبه ظهور کردند و در نتیجه با بی اخلاقی های غیر حرفه ایی با آبروی حرفهای سفارشدهنده بازی کردند. و دریغ از یک فرم عکس قابلاعتنا که به کسب و کار مشتری کمک کند.
کارهای تخصصی دقیق، نیازمند سرمایه گذاریهای سنگین، آموزش بیوقفه و انتخاب آگاهانه است . این رشتهای فوق تخصصی در عکاسیِ محصول به شکل رومیزی است. شما معمولا یک یخچال را روی میز قرار نمی دهید تا از آن عکاسی کنید ولی یک کفش را به عنوان چنین سوژهای در نظر میگیرید.
عکاسی از اجسام کوچک تا متوسط نیازمندِ ابزارآلاتی است که متناسب با اندازه سوژه باشد و هرچه این اندازه ظریف و کوچکتر باشد، مقتضیاتی ویژهتر میطلبد و تجهیزاتی مورد استفاده قرار میگیرد که در سایر گونههای عکاسی کمتر به کار میآید. ولی معمولا این طور نیست که یک ابزار نورپردازی یا لنز، صرفا مخصوصِ عکاسی از جواهرات باشد، بلکه مخصوصِ یکسری عکاسی خاص است.
این سوال بسیار کلیدی و مهم است. صحنهآرایی گاهی نقشی ادویه یا سسهای نالازم و غلیظ دارد که غذافروشهای متقلب با استفاده از آن ضعف غذا را میخواهند بپوشانند. تزئینات و صحنهسازی در پروسهی عکاسی به شمشیر دولبهای می ماند که گاه در "تبادل پیام نهایی عکس" کمک و سوژه اصلی را بهتر بازنمایی میکند و گاه صرفا نوعی شلوغ کاری است تا ضعفهای عکاسی را مخفی کند. هر عکاس کارآموخته قصد دارد در یک فریم کوچک، دنیایی را بسازد و باید در این راه به بسیاری نکات و جزئیات توجه کند، از جمله صحنهپردازی.
در کشورهای متمدن با اقتصاد در حال توسعه بله! اقتصاد بزرگ موجب شکوفایی تخصص های ویژه میشود. مثلا تبلیغات آشامیدنی و نوشیدنی در غرب بسیار پیشرفته است و متخصصانی در این راستا فعالیت میکنند از جمله عکاس نوشیدنی، طراح صحنه نوشیدنی و امثال اینها.
در ایران عموما صحنهآرایی توسط عکاس انجام میشود که معمولا صلاحیتی در این زمینه ندارد چون عکاس الزاما صحنه آرا نیست.
صحنه آرایی بسیار مهم و موثر است اما به شرطی که توسط متخصص صورت گیرد. استخدام طراح صحنه به علت ناآگاهی یا طمع، کمتر در عکاسی تبلیغاتی ما صورت گرفته است. برخی عکاسان از تکنیک های فنی آگاهی دارند ولی یک عکس خوب هم نمیگیرند چون زیباشناسی در نگاهشان چندان بالغ و پرورده نیست، با این زیباییشناسی نمیتوان دست به طراحی صحنه زد.
از طرفی ارقام عنوان شده برای عکاسی جواهرات بسیار نامطلوب است؛ در حالی که مزدِ کار نیروهای ارزان قیمتِ روتوش در خارج کشور از هزینه ای که جواهرفروشان برای یک عکاس ایرانی میکنند، کمتر است و لذا وقتی دستمزد اندک باشد، از نیروهای متخصصِ کمتری می توان بهره بُرد.
در همین راستا کارفرما تصور میکند سلیقهی او درست و صحیح است در صورتی که سلیقه ایشان الزاما ارتباطی به مقتضیات عکاسیِ تبلیغاتی ندارد. خلاصه که اکثر عکاسان این رشته به ناچار با توجه به درکی که از مخاطب و کار دارند، صحنه را میآرایند.
بستگی دارد که هدف سفارشدهنده از عکاسی چه باشد. گاه یک گوهر یا جواهر برای عرضه در یک حراجی به عنوان سوژه عکاس قرار می گیرد.
در این بین اگر مشخصات و ویژگی ها پنهان شود و یا رنگِ دقیقی از یک گوهرسنگ به دست نیاید یا برخی ویژگی و ریزه کاری ها در روتوش عکس حذف شود، مشکلات بسیاری پیش خواهد آمد.
اینها برای یک کار حراجی بسیار مهم است؛ ولی عکسِ تبلیغاتی را تا حدودی بزک و به مشتری تحویل میشود. هنگام عکاسی از کارهای عتیقه، تک، نایاب و امثال آن دقت بسیار بالا می رود.
عکس به یک منظور کلی گرفته نمی شود؛ برخی عکس ها برای وبسایتِ فروش اقلام جواهر گرفته می شود و قسمی دیگر برای درج روی بیلبوردهای تبلیغاتی و بخشی دیگر هم برای انتشار در شبکههای اجتماعی و...
هر یک مقتضیاتِ خاص خود و چالشهایی متفاوت دارد. اما وقتی یک فروشنده در عین نمایش محصول، قصد دارد روی شکل دادن به برندِ خود متمرکز باشد و در این مسیر از مدلهای شناختهشده و سرشناس استفاده میکند.
همچنین گردنبند و گوشواره، همراه با مدل در چشم مشتری بهتر و خوشتر نمایان میشود. ولی به طور کلی نمیتوان گفت عکاسی با مدل بهتر است یا بدون استفاده از مدل. از طرفی در ایران برای استفاده از مدل ها با محدودیت هایی رو به رو هستیم که به پیچیدگی کار میافزاید.
انتهای پیام/
ترند
پیشنهاد ویژه
عکاسی جواهرات
هادی صباغ
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده