تصمیمگیریها شتابزده ، پرهزینه است
در شرایط شکننده اقتصاد جهانی و بحرانهای داخلی (از ناترازی بانکی تا بحران ارزی)، مدیران ارشد همچنان گرفتار تصمیمگیریهای «رضایتبخش» بهجای «بهینه» هستند.
دبیر خبر(دبیر خبر)
1404/07/13 | 14:07
به گزارش سایت اخبار طلا و جواهر گلدنیوز؛ پژوهشگر بانکی، شهرام عین قلایی، در مقالهای تحلیلی تاکید کرد که ناکارآمدی مدیریت در بحرانها، معلول سهگانه فقدان اطلاعات، ساختارهای ناسالم مدیریتی و فشارهای روانشناختی است و راهکار برونرفت از این وضعیت، تزریق دانش میانرشتهای (فناوری، اقتصاد رفتاری و روانشناسی بحران) به رگهای سیستم مدیریتی و دانشگاهی کشور است.
مقاله تحلیلی اخیر با اشاره به عصر جدید بحرانهای پیدرپی (از رکود تورمی غرب تا جنگ اوکراین و مشکلات نظام بانکی ایران)، بر این نکته تأکید دارد که بحرانها، لحظاتی هستند که ماهیت واقعی مدیریت، دانش و ساختارهای مدیریتی را آشکار میکنند. نویسنده معتقد است که بسیاری از مدیران، بهرغم جایگاه و تجربه، در مواجهه با عدم قطعیت بالا و محدودیت زمانی، تصمیماتی میگیرند که نه تنها منطقی نیستند، بلکه پیامدهای ویرانگری دارند.
قلایی با استناد به نظریه «تصمیمگیری محدودشده» هربرت سیمون، بیان میکند که انسانها در شرایط اضطراب، به دلیل ناکافی بودن تخصص و ابزار، به جای تلاش برای تصمیم «بهینه»، به تصمیمات «رضایتبخش» بسنده میکنند که نتیجه آن، اقدامات شتابزده، ناقص و غیرمنطقی است.
این تحلیلگر، ریشه سرگیجه مدیران را در سه عامل کلیدی جستجو میکند:
در شرایط بحران، اطلاعات دقیق و کامل وجود ندارد و توزیع نابرابر آن (عدم تقارن) باعث میشود مدیران نتوانند تصویری شفاف از وضعیت داشته باشند.
ساختارهای تصمیمگیری بیمار، نظیر انتصابات غیرتخصصی، تغییرات مکرر مدیریتی و نبود استقلال کارشناسی، کیفیت تصمیمها را به شدت کاهش میدهند. نویسنده به طور خاص، به نبود شفافیت کافی در بازار سرمایه و تبعات آن در کاهش اعتماد عمومی و نوسانات شدید اشاره میکند.
با استناد به اقتصاددانانی چون دانیل کانمن و رابرت شیلر، تاکید میشود که مدیران در شرایط اضطراب، اسیر هیجانات میشوند و تصمیمات عقلانی را کنار میگذارند. همچنین، روایتهای جمعی و رسانهای، نقشی مهمتر از دادههای علمی در فرآیند تصمیمگیری مدیران بازی میکنند.
قلایی با طرح ظرفیتهای هوش مصنوعی، بلاکچین و دادهکاوی به عنوان ابزارهای حیاتی برای مدیریت بحران، هشدار میدهد که مدیران ایرانی برای استفاده از این ابزارها آمادگی ندارند.
مشکل اصلی، فقدان دانش میانرشتهای در سطوح میانی و عالی مدیریتی است. وی اشاره میکند که در مقابل، شرکتهای بزرگی مانند «اِنِل» و «توتال» در بحران انرژی از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای پیشبینی و تنظیم عرضه استفاده کردند.
این در حالی است که دانشگاههای داخلی هنوز مفاهیم فناوریهای دادهمحور را بهصورت رسمی در سرفصلهای آموزشی رشتههای اقتصاد و حسابداری نگنجاندهاند.
در پایان، نویسنده مدیریت بحران را نه صرفاً مدیریت اطلاعات، بلکه مدیریت انسان در شرایط بیاطلاعی میداند و مجموعهای از پیشنهادات کاربردی برای برونرفت از این وضعیت ارائه میدهد:
آموزش و ارتقای دانش میانرشتهای مدیران با تمرکز بر پیوند فناوری، اقتصاد و روانشناسی.
اصلاح ساختارها و حرکت به سمت تخصصمحوری و شفافیت در انتصابات.
تقویت نهادهای گزارشگری بلادرنگ و شفافیت در ارائه اطلاعات مالی و عملیاتی.
تغییر سرفصلهای دانشگاهی برای گنجاندن دروس هوش مصنوعی، اقتصاد رفتاری و بلاکچین.
توجه ویژه به حل مشکلات ساختاری در نظام بانکی (ناترازی) و بازار سرمایه (اعتماد عمومی) به عنوان ستونهای اقتصاد.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده