از شناخت مشتری تا شناخت آینده
سازمانهایی که از مدلهای پیشبینی مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده نکنند، محکوم به واکنشهای دیرهنگام و از دست دادن سهم بازار در برابر رقبای آیندهنگر هستند.
دبیر خبر(دبیر خبر)
1404/09/05 | 23:09

به گزارش سایت اخبار طلا و جواهر گلدنیوز: امروزه سرعت فهمیدن بازار، مترادف با سرعت بقا است. در این شرایط، تحقیقات بازاریابی (MR) دیگر یک فعالیت پشتیبان نیست، بلکه به یک ضرورت راهبردی هوش مصنوعیمحور تبدیل شده است. سازمانهایی که از مدلهای پیشبینی مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده نکنند، محکوم به واکنشهای دیرهنگام و از دست دادن سهم بازار در برابر رقبای آیندهنگر هستند.
فضای کسبوکار کنونی، که با شوکهای اقتصادی سریع و تغییرات ناگهانی در زنجیره تأمین و رفتار مصرفکننده تعریف میشود، دیگر تحمل کندی تحلیلی را ندارد. تغییرات پس از تنشهای اخیر نشان داد که حساسیت مصرفکننده به قیمت، کیفیت و اخلاق برند بهصورت آنی تغییر میکند. شرکتهایی که هنوز بر روشهای دستی و بر پایه دادههای گذشته تکیه دارند، در عمل ناچارند شاهد از دست رفتن تدریجی پایگاه مشتریان خود باشند.
اینجاست که هوش مصنوعی نقش خود را از یک ابزار جانبی به یک ضرورت استراتژیک تعریف میکند. MR سنتی، قادر به پایش لحظهای احساسات و کشف روندهای نوظهور نبود؛ اما امروز، هوش مصنوعی با قابلیتهایی چون تحلیل احساسات (Sentiment Analysis) پیشرفته و پیشبینی تقاضا در مقیاس کلان، تصویر جدیدی ارائه میدهد که در آن، تحلیل دادهها از فاز چند هفتهای به چند ساعت کاهش یافته است.
نکته کلیدی این تحول، تنها افزایش سرعت نیست؛ بلکه افزایش چندبرابری در دقت و عمق بینش است. مدلهای یادگیری ماشینی (ML) در کنار دادههای حجیم، میتوانند ریزترین الگوهای رفتاری و احساسی مشتریان در شرایط بحران (مانند ترکیبی از نگرانی، محافظهکاری و نیاز به اطمینان) را شناسایی کنند؛ عناصری که با تحلیلهای کمی صرف، قابل ردیابی نیستند. این ترکیب هوشمندانه، پیامهای بازاریابی را دقیقاً منطبق بر نیازهای ناگفته مشتری تنظیم میکند.
شواهد بینالمللی نشان میدهد که شرکتهای پیشرو از این ترکیب برای دستیابی به مزیت رقابتی استفاده کردهاند؛ از طراحی محصولاتی که نیازهای پنهان والدین را قبل از بیان مستقیم آنها شناسایی میکنند، تا بهینهسازی لجستیک در پلتفرمهای بزرگ الکترونیکی برای کاهش هزینه و افزایش رضایت مشتری. نسبت موفقیت این شرکتها با سرعت پذیرش هوش مصنوعی در MR، نسبتی مستقیم و غیرقابل انکار است.
در بازار ایران نیز، شاهدیم که بازیگران بزرگ در بخشهای مالی، تجارت الکترونیک و FMCG، با وجود تفاوت در بلوغ دیجیتال، به سمت این فناوریها حرکت کردهاند. نیاز به تصمیمگیری سریع مبتنی بر دادههای زنده، بهویژه پس از تنشهای اخیر، این حرکت را تسریع کرده است.
برای آنکه تحقیقات بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی به آیندهسازی سازمان منجر شود، مدیران باید سه اقدام بنیادین را در دستور کار قرار دهند:
یکپارچهسازی یکپارچه دادهها: پراکندگی منابع داده، خروجی تحلیل را کُند و متأثر از خطا میکند. سازمان باید یک معماری داده منسجم ایجاد کند.
بومیسازی مدلها: الگوریتمها نباید کورکورانه از جهان غرب کپی شوند. مدلهای پیشبینی و تحلیل احساسات باید بهطور خاص برای درک بافت فرهنگی، اقتصادی و احساسی جامعه ایران آموزش ببینند.
همافزایی کیفی-کمی (Hybrid Intelligence): اتکا صرف به عددها اشتباه است. هوش مصنوعی باید در کنار بینشهای عمیق بهدست آمده از روشهای کیفی کلاسیک قرار گیرد تا انگیزههای پنهان رفتارهای عددی کشف شوند.
همانطور که در منابع تخصصی تأکید شده است، هدف نهایی تحقیقات بازاریابی با هوش مصنوعی، تنها «شناخت مشتری» نیست؛ بلکه «شناخت آینده» است. سازمانی که بتواند در پی یک بحران یا تنش غیرمنتظره، دادهها را در عرض چند ساعت ببیند، معنا دهد و تصمیم بگیرد، سازمانی است که نه تنها در برابر نوسانات مقاوم، بلکه آیندهساز خواهد بود.
آینده از آنِ سازمانهایی است که یادگیری را سریعتر، عمیقتر و هوشمندانهتر انجام میدهند. هوش مصنوعی در این مسیر، صرفاً یک ابزار کمکی نیست؛ خودِ این تحول بنیادین در کسبوکار است.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
نظرات

دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده