فرسایش شغلی یک مشکل واقعی است، نه یک ناشکری.
شناخت این پدیده، نقطه شروعی برای بازپسگیری انرژی و شکوفایی مجدد است که در نهایت نه تنها سلامت روان فرد، بلکه سودآوری سازمان را نیز تضمین میکند.
دبیر خبر(دبیر خبر)
1404/09/15 | 15:09

به گزارش سایت اخبار طلا و جواهر گلدنیوز:مفهوم فرسودگی شغلی (Burnout) به عنوان یک آسیب روانی ناشی از فشار بیش از حد و تخلیه انرژی، بهخوبی در میان کارکنان شناخته شده است.
اما در محیطهای کاری ایدهآل که تعادل کار و زندگی رعایت میشود و حجم کاری معقول است، بسیاری از افراد با حس عمیق رکود، پوچی و هدر رفتن توانمندیهای خود دست و پنجه نرم میکنند. این تجربه که شباهتهایی با فرسودگی دارد، اما دلایل متفاوتی را دنبال میکند، فرسایش شغلی (Rust Out) نامیده میشود؛ عارضهای مخرب که به دلیل عدم استفاده از مهارتها و پتانسیلهای منحصربهفرد در محیط کار به وجود میآید.
برای غلبه بر این رکود موذیانه، شناخت و اجرای راهکارهای عملی ضروری است:
اولین گام، خودآگاهی از نحوه صرف انرژی است. هر فعالیت شغلی باید در یکی از سه دسته زیر قرار گیرد:
انرژیخوار (Energy Suckers): کارهایی که علیرغم سادگی، نیازمند تلاشی طاقتفرسا هستند.
خنثی (Energy Stallers): وظایفی که انرژی شما را مصرف نمیکنند، اما هیچ انگیزهای نیز ایجاد نمیکنند و شما را در حالت سکون نگه میدارند.
انرژیزا (Energy Surges): پروژههای چالشبرانگیز و غرقکننده که خلاقترین نسخه شما را به نمایش میگذارند.
شناسایی درصد زمانی صرف شده برای هر دسته، ابزاری قدرتمند برای درک ریشه نارضایتی است.
پس از پایش، باید وظایف انرژیخوار را هدف قرار داد:
حذف: وظایفی که از روی عادت انجام میشوند و دیگر ارزشی برای سازمان ندارند (مانند گزارشهای آرشیوی که کسی مطالعه نمیکند) باید حذف شوند.
واگذاری: سوال کلیدی این است: «حضور من در این جلسه یا این وظیفه، به جای ارزشافزایی، آیا از کار تیمی کم میکند؟» اگر پاسخ مثبت است، باید مدیریت آن را به فردی با توانایی بالاتر در آن حوزه سپرد.
برونسپاری: برای فعالیتهای غیرمرکزی که نیازمند مهارتهای تخصصی جانبی هستند (مانند بازاریابی یا تأمین تدارکات)، برونسپاری راهکاری اثباتشده است.
فرسایش شغلی در سکوت رشد میکند. کارکنان باید فعالانه درباره استعدادها و علاقهمندیهای خود با مدیران مذاکره کنند. مدیران قادر به خواندن ذهن نیستند؛ هر چه بیشتر درباره پروژههایی که برای شما ارزشمند هستند صحبت کنید، احتمال اینکه در فرصتهای رشد، نام شما به ذهن آنها برسد، بیشتر میشود. این گفتوگوهای مستمر میتواند منجر به تغییر نقش در همان سازمان دلخواه شود.
اگر تلاش برای بهبود محیط فعلی با شکست مواجه شد، باید به تغییر بزرگتر فکر کرد. تصمیمگیری برای ترک سازمان باید بر اساس پاسخهای صادقانه به این سوالات کلیدی صورت گیرد:
آیا ارزشهای بنیادین من با ارزشهای سازمان همسو است؟
آیا شیوه رهبری و تصمیمگیری سازمان با باورهای من سازگار است؟
چقدر برای اعمال تغییرات مثبت تلاش کردهام؟
آیا مرزهای لازم برای مدیریت زمان و انرژیام را اعلام کردهام؟
اگر پاسخ به این سوالات نشاندهنده ناسازگاری عمیق باشد، جستجو برای فرصتهای جدید توجیه منطقی پیدا میکند.
فرسایش شغلی یک مشکل واقعی است، نه یک ناشکری. این عارضه موذیانه است زیرا از بیرون، فرد دارای حقوق مناسب، عنوان شغلی معتبر و تعادل زندگی است و فرد دچار فرسایش اغلب دچار احساس گناه میشود. شناخت این پدیده، نقطه شروعی برای بازپسگیری انرژی و شکوفایی مجدد است که در نهایت نه تنها سلامت روان فرد، بلکه سودآوری سازمان را نیز تضمین میکند.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
نظرات

دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده