به گزارش
گلدنیوز ، روز اول نمایشگاه طلاوجواهر اصفهان وقتی قرار شد چهارتن از بزرگان طلا و جواهر اصفهان برای قدردانی از یک عمر تلاش بی وقفه برای صنف زحمت کش و هنرمند طلا و جواهر اصفهان بالای سن بیایند وقتی نام علی زمردپوش را بردند این مرد بزرگ با کوله باری از تجربه و سوابق درخشان بعد از پنج دهه کوشش مداوم و قبل از پاگذاشتن روی پله های فرش شده ، ترجیح داد به طرف صندلی پیشکسوتان اصفهان حرکت کند، با اینکه حضار بی وقفه تشویق می کرند او اما آرام آرام نمی دانم، شاید برای اینکه حرمت پیشکسوتی را نشان نسل بعد خودش دهد، دست های مهمترین و با ارزش ترین آدم های صنف را بوسید و سپس راهی سن شد. با
علی زمردپوش ساعاتی پس از پایان مراسم تجلیل به گفتگو نشستیم.
گلدنیوز: شما از موسسان نمایشگاه طلاوجواهر اصفهان بوده اید، الان که ما وارد شانزدهمین سال تاسیس این نمایشگاه شدیم وقتی به این دستاوردتان نگاه می کنید چه احساسی دارید؟
حالا که وارد شانزدهمین سال تاسیس نمایشگاه طلاوجواهر اصفهان شدیم خوشحالم. ما استارت این نمایشگاه را در زمانی که بنده اولین سالی که رییس اتحادیه شده بودم زدیم و این کار از همان زمان در زمان ریاستم بر اتحادیه ابداع شد و من تا هشتین دوره عهده دار مسئولیت نمایشگاه بودم.
روز افتتاحیه که از نمایشگاه امسال بازدید کردید، نمایشگاه چطور بود؟
خیلی بهتر از سالهای گذشته بود. آن زمان تمام سازندگان بنکداران و همه رسته ها را دعوت کردیم. سال اولمان خیلی عالی بود. الان هم پس از سالها این دستاورد حفظ شده است.
برگزاری مراسم تجلیل پاسخ به کدام نیاز صنف در نمایشگاه است؟
همچین مراسمی لازم است. ما که انتظاری نداریم. من در مورد این تجلیل نمی گویم اما کسی که عمری زحمت می کشد خواه ناخواه باید در زمانی از آن اقدامات خیرخواهانه قدردانی کرد. در همه اصناف در همه جای دنیا سنت پسندیده ای است. عمر ما و بزرگان صنف برای صنف رفته بزرگترها انتظار این تجلیل را دارند. یکجور اهمیت به زیست و فرهنگ طلا و جواهر است.
بالای سن وقتی مورد تشویق حضار قرار گرفتید چه احساسی داشتید؟
خوشحال بودم. تشویق که می کنند شرمنده بزرگان حاضر در جلسه می شوم همانطور که ملاحظه فرمودید آقای طلاکوب به خاطر کسالت نتوانست بیاید ابتدا بنده را صدا زدند بعد آقای صمصام آمدند و سپس آقای شیشه بران بالا آمدند، آقای شیشه بران از طرف ما بلندگو را گرفتند و از برگزارکنندگان سپاسگزاری کردند.
دوست داشتید به جز شما چه کسانی بالای سن بودند؟
زنده یاد بطلانی جایشان خالی بود. اولین رییس اتحادیه آقای محمد بطلانی بودند و دوست داشتم ایشان بالای سن در کنار ما بودند. خدا رحمتشان کند اگر بود دلگرم می شدیم.
شما بعد از آقای بطلانی ریاست اتحادیه را داشتید؟
آقای صمصام بود و من معاون ایشان بودم و بعد من ریاست اتحادیه را برای دو دوره به عهده داشتم تا آقای شیشه بران شدند.
شما سمت استادی دارید سالها زحمت کشیدید پیامتان برای نسل جوان چیست؟
راستگویی و درستکاری. اگر انسان راستگو باشد هم در زمان زندگی و هم پس از رفتنش مثل آقای بطلانی از او به نیکی یاد می شود.
شما اگر می خواستید از کسی تقدیر کنید دست چه کسی را می بوسیدید؟
همانجا در سالن نمایشگاه هم دست بزرگان را بوسیدم و بالا رفتم. من در بازار بزرگ اصفهان یک مغازه کوچکی دارم که خاندان ما با چهارصدسال سابقه نسل به نسل در آن کاسبی کرده اند. الان هم پسرم جلال آنجا را میگرداند. اسم پدرم هم جلال بود. من دلم نیامده هیچگاه این مغازه را عوض کنم. کوچک هست اما برای من خیلی بزرگ است.
استاد تجربه چقدر اهمیت دارد، دوست دارید این همه تجربه چگونه منتقل شود؟
تجربه بسیار اهمیت دارد. برای این صنعت اصل اول درهم آمیزی تجربه برای صنعت است. چند سال در اتحادیه تدریس کردم الان زمانه فرق کرده ما سنتی تدریس کردیم. حالا دیگر مدرن شده و وضع فرق کرده است.
چرا بعضی ها در کشورمان قدر تجربه را نمی دانند؟
وضع عوض شده است. طور دیگری شده و همه رو به ماشینی شدن آورده اند. قدیم ما خودمان طراح بودیم خودمان قالب ساز بودیم خودمان می ساختیم و خودمان می فروختیم. الان سازندگی چند رشته شده است.
شما سالها در بازار کار کردید رییس اتحادیه بودید و انواع مدیران و مسئولین دولتی را دیده اید، توصیه تان به مسئولین دولتی چیست؟
ما سازندگان و تولیدکنندگان و فروشندگان در اتحادیه به مانند پنبه ای هستیم حائل بین دولتیان و اصناف ، باید حواسمان به بالانس اینها باشد تا کارمان پیش برود.
مهمترین آدم زندگی تان و تاثیرگذارترین فرد دوران کاری تان چه کسی بوده است؟
استادانم و همینطور پدرم.
هنر اصفهان سرآمد است، زیباترین اثر هنری که در زندگی تان دیده اید یا ساخته اید کدام اثر بوده است؟
بزرگترین و زیباترین کاری که با طلا کردم یک "و ان یکاد" بود که سایزش نصف یک قوطی کبریت اما گرد بود . صد و بیست حرف است و تعدادی سوره قرآن هم بود که اینها را با "اره مویی" می بریدم و روی طلا نصب می کردم و می فروختم عکس همه آنها را دارم هیچکدام هم گیر نمی آید تنها یک عدد از آنها برای مان باقی مانده که آن زمان به همسرم هدیه دادم وهست. الان لیزر می زنند اما آن کارها "هنر اره بری" و بسیار زیبا بود.
اصفهانی ها اهل شعر و ادب و فرهنگ هستند با دیوان کدام شاعرمان بیشتر انس و الفت دارید؟
حافظ شیرازی را دایم می خوانم و لذت می برم. به حافظ و اشعار تکان دهنده اش بسیار علاقمندم.
در انتهای گفتگو یک بیت از غزلیات حضرت حافظ را می خوانید؟
پندِ حکیم، محضِ صَواب است و عینِ خیر/ فرخنده آن کسی که به سَمعِ رضا شنید/ حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس/ در بَندِ آن مباش که نشنید یا شنید
[playlist type="video" ids="25782"]
نظری ثبت نشده