28 مهر سالروز درگذشت هنرمند فقید اصفهانیمان
رضا ارحام صدر: نمايشنامههايمان را براساس سليقهي مردم مينوشتيم
علی اصغر کشانی(نویسنده)
1403/07/25 | 21:07
”استاد رضا ارحام صدر” يكي از هنرمندان صاحب سبك در تئاتر و به خصوص تئاتر اصفهان است. وي كه در سال 1320 در وادي آفرينش نقشها قدم گذارد، به همراه افرادي چون مهدي مميزان، دكتر دهقاني و دكتر عطائي گروه هنري ارحام را طي دههي 40 تاسيس كرد.
به گزارش پایگاه خبری جهان طلا (گلدنیوز)؛، وي تا سال 1357 بيش از صد نمايش از جمله “بوقلمونها”، “رسواها”،“ مست”، “من ميخوام”، “هفتسين” را اجرا كرد و اواخر دهه پنجاه به همراه ”رضا كشاني” در آلمان، اتريش ، سوئد ، نروژ و آمريكا به اجراي نمايش پرداخت و در آمريكا با نمايش ”ارحام رئيس جمهور آمريكا ميشود” به روي صحنه رفت. همچنين در نخستين جشنوارهي نمايشهاي طنز كشور كه پاييز امسال در اصفهان برپاشد، بزرگداشت وي، به عنوان يكي از صاحبان سبك نمايشهاي طنز ايران برگزار شد.
اين هنرمند صاحب سبك در گفتوگوي اختصاصي با خبرنگار تئاتر ايسنا دربارهي تشكيل گروه هنري ”ارحام” طي سالهاي 1320، گفت: پس از تعطيلي دو تئاتر خوب در اصفهان، يعني تئاتر “اصفهان” و “سپاهان”، يك روز عدهاي از هنرمندان جوان در منزل من اجتماع كردند و گفتند ما به اين هنر علاقه داريم، با تعطيلي دو تئاتر حرفهاي چه بايد بكنيم ؟ گفتند سرپرستي ميخواهيم كه يك گروه تشكيل دهيم و آن سرپرست هيچ كس جز شما نميتواند، باشد. وي افزود: آن زمان من چهل ساله بودم. پس از مذاكرات زياد، تصميم گرفتيم گروه را جمع كنيم. بدين ترتيب در سالهاي 44 و 45، گروه نمايش اصفهان با نام گروه هنري ”ارحام” تاسيس شد. در اين گروه، هنرمندان بسيار خوبي با من همكاري داشتند. از جمله “منصور جهانشاه”، “هوشنگ بصيري”،“ايرج صالحي”،“شهريار دخاني” و خانم “كلارا” كه بهترين بازيگر نقش زن در نمايشنامههاي ما بود.
از نظر بازيگري مرد و زن قدرت پيدا كرديم
وي تصريح كرد: مرحوم استاد رجايي نيز كه با سه دخترشان از كرمان به اصفهان آمده بودند و با تئاتر اصفهان همكاري ميكردند، بعد از اين كه سالن سپاهان تبديل به سينما شد، به گروه ما پيوستند. بنابراين از نظر بازيگري مرد و زن قدرت پيدا كرديم و برنامهها يكي پس از ديگري به روي صحنه ميآمد. وي افزود: خوشبختانه تصميم و برنامهي گروه، اين بود كه هر نمايش ده درجه از نمايش قبلي بهتر باشد، از نظر طرح دكور، صحنهپردازي، بازيگر، متن و كارگرداني، تمام اصول تئاتر بايد قويتر ميشد تا ما تئاتر را با زمان پيش ببريم. از هنرمندان ديگري كه با ما همكاري داشتند، استاد “اصغر صانعي” دكورساز ما بود. اين تئاتر مدت 20 سال در اصفهان خدمت كرد و مردم در انتظار عوض شدن برنامه بودند تا نمايشنامههاي جديد را ببينند، چون متوني كه مينوشتيم، بيشتر از زندگي مردم نشات گرفته بود و نمايشنامهها از هر جهت مردمپسند بود. وي در پاسخ به اين پرسش كه نقش ”مهدي مميزان” در گروه چه بود، گفت: ايشان نويسنده بودند و نمايشنامه مينوشتند. وي هميشه كارهايش را با نظر من انجام ميداد، يعني طرح سوژه ميكرد و بعد با هم صحبت ميكرديم و بعد از نوشتن، آن را تصحيح ميكرديم. تا اين كه كمكم، كار گروه به جايي رسيد كه از تمام شهرها مخاطب داشت.
کمک تئاتر به اقتصاد شهر اصفهان
من خوشحالم از اين كه گروه ما به اقتصاد شهر اصفهان خيلي كمك ميكرد. چون مردم بليطها را رزرو ميكردند و چند شب در اصفهان ميماندند و خرج ميكردند. در واقع تئاتر آن زمان، در اقتصاد شهر ما تاثير به سزايي داشت. در ادامه ”ارحام صدر” در پاسخ به اين پرسش كه نحوهي تقسيم درآمد در گروه به چه صورت بود، گفت: پس از تاسيس گروه، متوجه شدم در اكثر گروههاي حرفهاي، اختلافات باعث تعطيلي گروهها ميشود. زماني ”عباس جوانمرد” و ”علي نصيريان” نمايشنامهي ”بلبل سرگشته” را به اصفهان آوردند. اسم گروه آنها، ”گروه هنر ملي” بود. شب آخر به آنها گفتيم اين كه فقط يك نمايش را اجرا كنيد و برويد، درست نيست، بلكه اين اجراها بايد ادامه داشته باشد. من انتظار دارم “گروه هنر ملي” شش ماه بعد با يك متن ديگر به اصفهان بيايد، ولي متاسفانه اين گروه در تهران از هم پاشيده شد. وي سپس دربارهي گروههاي تئاتر ديگري كه در آن زمان وجود داشت، اضافه كرد: در آن زمان برخي از گروههاي تئاتر بر سر مسايل مالي از هم ميپاشيد. يعني يك هنرپيشه مدعي است كه چرا كمتر ميگيرد يا چرا هنرپيشهي ديگر بيشتر دستمزد ميگيرد.
فكر كردم كه راهي پيدا كنم. به عقلم رسيد كه افراد گروه را در درآمد شريك كنم. حتي نظافت چي و مسوول چاي دادن به بچهها و نجار و نقاش دكور را. به اين صورت با هنرپيشهها صحبت كرده و براي هر كس امتياز در نظر گرفتيم. مثلا براي من 15 امتياز در نظر گرفته شد. 5 امتياز براي بازي و ده امتياز براي شهرت.
براي ”مهدي مميزان” كه نفر بعدي بود، 12 امتياز در نظر گرفتيم. براي فرد بعدي يعني خانم كلارا، ده امتياز. كساني كه امتيازهايشان كم بود، تلاش ميكردند بيشتر كار كنند و در حضور و غياب كوتاهي نكنند و مرتب كار كنند تا امتيازشان بيشتر شود. ”ارحام صدر” خاطرنشان كرد: با پايان هر نمايش جمع هزينهها را از مبلغ كسر ميكرديم. ده درصد از آن چه كه خالص باقي ميماند را در حساب تعاون هنرمندان ميگذاشتيم و سپس جمع امتيازها را به درآمد تقسيم ميكرديم و به هر كس سهمش را ميداديم.در اين حساب هم حق به حق دار ميرسيد و هم هيچ كس گله و شكايتي نداشت. زيرا ماهي يك دفعه، همهي ما دور هم جمع ميشديم و روي فعاليت افراد و طرز كارشان و حضور و غيابها، امتيازها را كم و زياد ميكرديم، بدين ترتيب چون خود اعضاي گروه روي امتيازها نظر ميدادند، كسي اعتراض نداشت. وي تاكيد كرد: بدين صورت سر و صداها خوابيد و تئاتر مثل ساعت كار كرد. هيچ نوع اختلاف يا تعطيلي در تئاتر وجود نداشت و همه با تمام وجود كار ميكردند، چون ميدانستند هرچه درآمد گيشه بيشتر باشد، بيشتر سهم ميبرند. در آخرين نمايش ما، با نام ”من ميخوام” مهدي مميزان به علت بيماري در بيمارستان بستري بود، ولي ما اين نمايشنامه را حدود نه ماه روي صحنه اجرا ميكرديم.
دردسرهاي فعاليت در عرصهي تئاتر
وي در پاسخ به اين پرسش كه دردسرهاي فعاليت در عرصهي تئاتر به جز مشكلات مالي در آن زمان، چه بود، گفت: ما آن موقع مشكل مكان داشتيم. مسوولان شهر اصفهان با اين كه متوجه شدند، اصفهان شهر تئاتر است، ولي يك سالن تئاتر براي ما نساختند.ما سينمايي را گرفته بوديم، جلوي آن را گود كرده بوديم و يك سالن از آن براي اتاق گريم درآورده بوديم. دو پله هم گذاشته بوديم كه هنرپيشه از روي آن به سن بيايد و تئاتر اجرا كند. از نظر سالن تئاتر خيلي در مضيقه بوديم. وي افزود: ولي همين سالني كه گروه هنري ارحام داشت و استفاده ميكرد، سالن متعلق به خليفهگري جلفا و مخصوص سينما بود كه ما سينما را تبديل به سينما تئاتر كرديم و نام آن را سينما تئاتر پارس گذاشتيم و بيست سال هم موفق بوديم. وي در پاسخ به اين پرسش كه علت استقبال مردم از تئاتر آن زمان چه بود، گفت: مردم در حال حاضر گرفتاريهاي زيادي دارند و سختيهاي زندگي آنها را به سمت تئاتر طنز ميكشاند.
مردم در آن زمان براي رفع گرفتاريهاي خود به تئاتر ارحام ميآمدند. ولي مسالهي ديگر اين بود كه ما نمايشنامههايمان را براساس سليقهي مردم مينوشتيم و هر روز هم يك مساله را طرح ميكرديم. يعني موضوعات زندگي مردم را ميگرفتيم و با مرحوم مميزان روي سوژهها كار ميكرديم.
وي اظهار كرد: اما مسائل انتقادي از دستگاههاي دولتي را نيز در تئاترهايمان به صورت طنز وارد ميكرديم، به گونهاي كه دولت نتواند ما را محدود كند. ولي مردم كه در سالن نشسته بودند اگر از هر چيز اعتراض داشتند، آن را در تئاتر ميديدند، به همين جهت خوششان ميآمد و ميگفتند درددل ما در تئاتر، با زبان طنز گفته ميشود. در آن زمان انتقادات ما سازنده بود و در مورد هر مسالهاي كه انتقاد ميكرديم، آن نقد، نقص اجتماعي را از بين ميبرد، مردم لذت ميبردند و ميگفتند تئاتر روزنامهي گوياي ماست. ”ارحام صدر” دربارهي گرايشش به اجراي نمايشهاي جدي، گفت: مدتي به سمت اجراي نمايشهاي جدي رفتيم.من نيز چند نمايش با اين مضمون از لئون تولستوي كار كردم. يكي از اين نمايشها با اين كه تراژدي بود، چهار ماه روي صحنه اجرا شد. متوجه شديم مردم اصفهان تئاتر را شناختهاند و فرهنگ تئاتريشان بالا رفته و از نمايش كمدي و تراژدي استقبال ميكنند. وي تصريح كرد: به اعتقاد من تئاتر خوب، براي مملكت ما تئاتري است كه از زندگي مردم نشات و سرچشمه گرفته شده باشد و در دل مردم با چاشني طنز در آن باشد.
تئاتر بايد چند پله از زندگي مردم بالاتر باشد
هميشه گفتهام كه تئاتر بايد چند پله از زندگي مردم بالاتر باشد. وي در پاسخ به اين پرسش كه تفاوت بين لودگي و طنز سازنده چيست و شما چه ميكرديد كه از ابتذال دور باشيد، گفت: اجراي نمايش كمدي به مراتب سختتر از نمايش تراژدي و درام است . مرز بين تراژدي و كمدي مرز بسيار وسيعي است، ولي كمدي واقعي، كمدي است كه دور از ابتذال و لودگي باشد. موضوع و متن جالب بوده و طنز به جا با مطلب در هم آمخيته شده و روي هم رفته نمايش كمدي خودش ادبيات باشد و كلمهي زشتي در آن به كار نرود. وي افزود: ما كوشش ميكرديم، عفت بيان و قلم را در نمايشنامهها ملحوظ كرده و اگر كلمهاي معني بدي ميداد آن را حذف ميكرديم. اگر كمدين نيز گاه براي خنداندن مردم حركت زشتي انجام ميداد، توبيخ و جريمه شده و امتياز او كم ميشد.
بنابراين كمدي انتقادي را به من نسبت داده و ميگويند وقتي ارحام پيدا شد، نمايشنامههاي كمدي كه صرفا خنده دار بود، معنيدار هم شد. علت اين بود كه من ليسانس تئاتر بودم و فكر ميكردم ما نبايد صرفا مردم را بخندانيم بلكه تماشاگر وقتي از سالن خارج ميشود، بايد چيزي در دست داشته باشد. چيزي كه با بهتر زيستن او در ارتباط باشد.
وي خاطرنشان كرد: مثلا اگر صحنهاي در نمايش بود كه كودكي بايد غذا ميخورد، كمدين به آن كودك ميگفت كه بايد كارد را در دست راست بگيري و چنگال را در دست چپ. اين در عين حال كه كمدي داشت و مردم را ميخنداند، پيام اخلاقي هم داشت.
مقایسه تئاترامروز و تئاتر دههي چهل
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا ميتوان بين تئاترامروز و تئاتر دههي چهل مقايسهاي داشت، گفت: من امروز هنوز يك تئاتر خوب نديدهام، بنابراين نميتوانم مقايسه كنم. تئاتر مظلوم واقع شده و آن قدر كه به سينما بها دادهاند، به تئاتر بها ندادهاند. وي سپس دربارهي تئاترهايي كه در حال حاضر در اصفهان اجرا ميشود، گفت: جواب اين پرسش براي من كمي سخت است، چون من همهي بچههاي هنرمند اصفهان را دوست دارم و هر گروهي به نام تئاتر روي هر صحنهاي برود، آن را تشويق ميكنم، تا چراغ تئاتر را در اين شهر روشن نگه دارند. من آقاي ايزدي را در يك تئاتر مدرسهاي ديدم كه در نقش يك آدم احمق بازي ميكرد. به او گفتم ميتواني همين نقش را در قالب دكتر، مهندس، وكيل و ... بازي كني به شرط اين كه همين طور باشي، ولي نشد. به ”حسن اكليلي” گفتم تقليد نكنيد و خودتان باشيد چرا كه اگر تقليد كرديد ، زمانتان كوتاه است، همه چيز ممكن است رونوشت برابر اصل شود، ولي كاري هنري نميتواند اين گونه باشد.
وي افزود: دوستانه با آنها صحبت كردهام، در عين حال كه به آن ها علاقمندم و هر جا برنامههايشان را ديدهام، تشويق كردهام. ولي متاسفانه كارشان يكنواخت شده، اين در حالي است كه من معتقدم يك تئاتر بايد با اجراي قبلي آن تفاوت داشته باشد. اين رمز موفقيت ما در گروه ارحام بود. به همين دليل بود كه مردم از تئاتر ما استقبال كرده و سر بليط دعوا ميكردند. وي اضافه كرد: ما براي اجتماع و مردم تئاتر بازي ميكنيم و عكسالعمل كارمان را نيز بايد در مردم ببينيم، اگر مردم تئاترها را نبينند چه فايدهاي دارد؟ به هر حال من براي همهي گروههاي تئاتر آرزوي موفقيت ميكنم.
ايسنا
رضا ارحام صدر
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده