رخدادهای هفته آخر مهرماه با گلدنیوز/ تولد نیچه فیلسوف بزرگ آلمانی
فلسفه نیچه برای ایرانیان همان چیزی نیست که برای مسلمانان دیگر کشورهای اسلامی، مثلا عربها، هست.
علی اصغر کشانی(نویسنده)
1403/07/26 | 07:07
سعید حناییکاشانی: فلسفه نیچه برای ایرانیان تفاوتی با دیگر مسلمانان کشورهای مسلمان نیز دارد. فلسفه نیچه برای ایرانیان همان چیزی نیست که برای مسلمانان دیگر کشورهای اسلامی، مثلا عربها، هست. نیچه بهواسطه عنوان یکی از کتابهایش و شخصیت مشهوری که قهرمان کتابش ساخته است، یعنی «زرتشت»، حکیم ایرانی، هرچند نام او را در عنوان کتابش بهگونهای گذاشته است که با «زردشت» تاریخی اشتباه نشود، یعنی Zarathustra (املای خاص نیچه برای نام تاریخی زردشت که گرچه به اصل نزدیکتر است اما تا قبل از نیچه در زبانهای اروپایی مرسوم نبود) بهجای Zoroaster (تلفظ یونانی و املای رایج نام زردشت در زبانهای اروپایی) و نیز اشاراتی که به آداب و خُلقوخوی مردم پارس و شاعر بزرگ ایرانی حافظ دارد، خواهناخواه مخاطب ایرانی را از جهاتی دیگر نیز به سوی خود کشانده است، حتی اگر کنجکاوی صرف بوده باشد. به گواهی بسیاری از افراد، از جمله یکی از مشهورترین مترجمان آثار نیچه، نخستینبار این نام زرتشت بوده است که آنان را به سوی نیچه کشانده است. اما از این گذشته، پژوهشگر کنجکاو در زندگی و افکار نیچه شاید چیزهای بیشتری برای ارتباط او با ایران بیابد. بنابراین، ما میتوانیم در روشنفکران ایرانی علاقهمند به نیچه، صرفنظر از کسانی که شاید به عقاید خود نیچه به دلایل فلسفی علاقهمند باشند، نوعی کنجکاوی و علاقهمندی ملی را نیز شاهد باشیم. اما نخستین آشنایی با نیچه نخستین بار چگونه و با چه کسی آغاز شد؟
نخستین آشنایی رسمی ایرانیان با اندیشه نیچه در سال ۱۳۲۰/۱۹۴۱ با انتشار جلد سوم سیر حکمت در اروپای فروغی صورت میگیرد، این دستکم چیزی است که ما رد مکتوب آن را داریم. اما تصورپذیر است که ایرانیان بسی زودتر از این با نیچه آشنا شده باشند، چون روشنفکران ایرانی بسی زودتر از این تاریخ در برلین بودند، دستکم از ۱۳۰۰/۱۹۲۱ بهبعد. نخستین کسی که رسماً با فلسفه نیچه آشنا شد، ایرانی نبود، اما فارسی میدانست و شیفتگی او به نیچه از راه اشعارش بهراحتی و بدون نیاز به ترجمه به ایرانیان منتقل شد. محمد اقبال لاهوری، بعدها مشهور به علامه اقبال، در سال ۱۹۰۷/۱۲۸۶ هنگامی که در هایدلبرگ بود با فلسفه نیچه آشنا شد و سپس رساله دکتری خود را نیز درباره سیر فلسفه در ایران نگاشت. او از همان سالها سرودن شعر به فارسی را نیز آغاز کرد و از ۱۹۱۵/۱۲۹۴ اشعار فارسی خود را منتشر کرد. جاویدنامه او که اشعار مهمی درباره نیچه در آن هست در ۱۹۳۲/۱۳۱۱ منتشر شد. بنابراین، این احتمال هست که از همین دهه و حتی قبل از انتشار سیر حکمت در اروپای فروغی ایرانیان دستکم با نام نیچه و برخی مضامین اندیشه او آشنا شده باشند، و شاید نیز از حدود سال ۱۳۰۰/۱۹۲۱.
پس از انتشار مقاله فروغی شاهد انتشار یکی دو ترجمه و یکی دو مقاله و حتی کتابی تألیفی درباره نیچه هستیم، تا اینکه دانشآموختهای از آلمان در رشته روانشناسی و تعلیم و تربیت دست به ترجمه پارههایی از «اراده معطوف به قدرت» میزند و مقدمهای نیز بر آن مینویسد که تأثیر اقبال لاهوری و فروغی در آن سخت هویداست. این کتاب را دانشگاه تهران منتشر میکند و مترجم یک سال بعد بر اثر بیماری بس زود با این جهان وداع میکند. این از نظر من پایان دوره نخست آشنایی با نیچه است، و متفاوت با دورهای که بعد خواهد آمد. از آغاز دهه ۱۳۴۰/۱۹۶۰ انتشار ترجمههای تاریخ فلسفه از انگلیسی، همچون تاریخ فلسفههای برتراند راسل و ویل دورانت، با ترجمههایی بهتر و به قلم نسلی جوانتر، آسانشدن رفتوآمد با غرب و رفتن دانشجویان بیشتری به غرب در رشتههای علوم انسانی و پدیدآمدن نسلی جدید از روشنفکران که اکنون خود را غربشناس نیز میدانند نگاه دیگری به نیچه و فلسفه او شکل میگیرد: نیچه راوی انحطاط غرب.
در اواخر دهه ۱۳۴۰/۱۹۶۰ گفتاری در ایران شکل میگیرد با عنوان غربزدگی که ملغمهای است از تصورات ملی - مذهبی - عرفانی درباره ازدسترفتن ایمان و هویت فرهنگی و تمدنی در اثر نفوذ و سلطه سیاسی و فرهنگی غرب و نیز چیزی به اسم انحطاط فرهنگ و تمدن غرب باز با ساختن ملغمهای از آراء اشپنگلر و نیچه و هایدگر. سید احمد فردید و داریوش شایگان و رضا داوریاردکانی سخنگویان فلسفی این گفتارند، آلاحمد و شریعتی سخنگویان اجتماعی - سیاسی و انقلابی آن. بااینهمه میان همه آنان تفاوتهایی مهم در گفتار و مقاصد و سطح و جایگاه علمی نیز هست. از همین دوره، ترجمه آثار نیچه نیز بیشتر و بهتر میشود. سال ۱۳۵۹/۱۹۸۰ با تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی تا سال ۱۳۶۳ دیگر خبری نیست تا اینکه در همین سال ویژهنامه «زمان» به اهتمام عبدالحسین آلرسول درباره نیچه منتشر میشود.
از آن سال بهبعد نیچه رفتهرفته به ذهن ایرانی باز وارد میشود. ذهن روشنفکر ایرانی که از پیش از ۱۹۲۰/۱۳۰۰ تا ۱۹۸۴/۱۳۶۳ یا درگیر نهضت مشروطیت (۱۹۱۱-۱۹۰۵/۱۲۹۰-۱۲۸۴) یا اندیشه انقلابی مارکسیستی یا احیای اندیشه دینی بود اکنون فلسفیتر شده است و میخواهد بیشتر درباره جهان بداند. انتشار ترجمههایی درباره متفکران جدید و بحثهایی درباره مدرنیسم و موقعیت پستمدرن نیچه را به کانون همه بحثها تبدیل میکند. نیچه مد میشود. بدینترتیب، من تاریخ آشنایی ایرانیان را به سه دوره تقسیم میکنم: از ۱۳۰۰/۱۹۲۱ (بنا به احتمال) یا ۱۳۲۰/۱۹۴۱ تا ۱۳۳۵/۱۹۵۶ از ۱۳۴۰/۱۹۶۰ تا ۱۳۵۹/۱۹۸۰ و از ۱۳۶۳/۱۹۸۴ تا امروز. در دوره اول نویسندگان بیشتر به زندگی نیچه و نیز سخنان نغز و اشعار و کتاب اراده معطوف به قدرت او توجه دارند. در دوره دوم، برخی او را دستاویزی برای حملات ایدئولوژیکی به غرب قرار میدهند، بیآنکه هرگز درصدد کسب شناساندن کلیت فلسفه او یا حتی معرفی همان «نیهیلیسم» او به صورتی صرفاً علمی و دانشگاهی و تماموکمال باشند.
تمامی آنچه بهعنوان نیچه در این دوره از سوی نمایندگان راوی انحطاط غرب و غربزدگی مطرح میشود جز چند جمله و چند اصطلاح از نیچه آن هم به روایت هایدگر چیزی دیگر نیست، همانطور که روایتشان از هایدگر نیز در همین اندازه است و هرگز مفهومی از فلسفه او را حتی به اندازه یک پاراگراف نیز شرح ندادهاند. تنها استثنا در بحث آکادمیک از نیچه در این دوره یکی عبدالجواد فلاطوری است که در آلمان استاد دانشگاه است و مقالهای آکادمیک درباره «اسلام و نیچه» به زبان آلمانی منتشر میکند و دیگری آرامش دوستدار است که مقالهای درباره «مرد دیوانه کیست؟» در مجلهای دانشگاهی در داخل کشور منتشر میکند. در دوره سوم ترجمه بیشتر است و تألیفها هم یا دنبالهروی از همان گفتار «غربزدگی» و «نیهیلیسم منحط» است و یا آنچنان دستسوم و چهارم و رونویسیشده از روی آثار درجهدوم غربی است که هیچ اصالتی ندارد.
* مطلب حاضر بخش ابتدایی متن سخنرانی سعید حناییکاشانی است در مراسم «شب نیچه و جهان ایرانی» به نقل از خبرگزاری مهر.
شرق
فلسفه آلمان
نیچه
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده