زادروز آلبر کامو فیلسوف،نویسنده،روزنامه نگار فرانسوی

آلبر کامو تاثیر گذار ترین فیلسوف قرن بیستم

روزنامه‌نگار فرانسوی برنده جایزه ادبی نوبل بود. او یکی از نویسندگان بزرگ در مکتب رئالیسم، خالق کتاب بیگانه و مقاله جریان‌ساز افسانهٔ سیزیف بود.

علی اصغر کشانی(نویسنده)

1403/08/17 | 20:08

نظری ثبت نشده

آلبر کامو تاثیر گذار ترین فیلسوف قرن بیستم

به گزارش سایت طلا گلدنیوز؛آلبر کامو (۷ نوامبر ۱۹۱۳ – ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۰) نویسنده ،فیلسوف ، و روزنامه‌نگار فرانسوی برنده جایزه ادبی نوبل بود. او یکی از نویسندگان بزرگ در مکتب رئالیسم، خالق کتاب بیگانه و مقاله جریان‌ساز افسانهٔ سیزیف بود.

سه اثر معروف کامو با نام‌های بیگانه، کالیگولا، افسانه سیزیف بیش از هر چیز سبک نوشتاری او را معرفی می‌کنند و موضوع محوری‌شان پوچی است.

کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر پرداختن به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا بود که این عنوان را کسب کرد.همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد. او دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در تصادف رانندگی درگذشت.

با وجود برچسب‌هایی که اغلب فلاسفه هم عصر وی به او زده‌اند، کامو اگزیستانسیالیست نبود. او در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۴۵ هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب می‌کند و می‌گوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بوده‌ایم که چرا نام ما را پهلوی هم می‌گذارند.» اگزیستانسیالیسم، در پی گرفتن هدفی به منظور معنی دهی به ارزش‌های ازدست‌رفته‌است. حال آنکه ابسوردیسم، پذیرش پوچی، عصیان و ادامه دادن به زندگی جدای از معنی تراشیدن و در پی گرفتن منظوری دینی است.

کامو در الجزایر فرانسه تحت استعمار فرانسه زاده شد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازه‌بان تیم فوتبال این دانشگاه بود. در سال ۱۹۴۹ پس از آنکه کامو از جنبش «شهروند جهانی» گری دیویس جدا شد یک اتحادیهٔ بین‌المللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود. شکل‌گیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود.

 

ازدواج

کامو در ۱۹۳۴ با دختری جوان، ثروتمند، زیبا و البته معتاد به مرفین به نام سیمون‌هیه ازدواج کرد. آنها دو سال بعد بر اثر خیانت‌هایی از هر دو طرف و با تجربه‌ای دردناک از هم جدا شدند. این جدایی در مقالهٔ مرگ روح به صورتی غیر مستقیم دیده می‌شود.

کامو در سال ۱۹۴۰ با فرانسین فور، که یک پیانیست و ریاضی‌دان بود ازدواج کرد. هرچند که کامو عاشق فرانسین فو بود اما در مقابل خواستهٔ او برای ثبت قانونی ازدواج‌شان طفره می‌رفت و آن را روندی غیرطبیعی برای پیوندی عاشقانه می‌دانست. حتی به دنیا آمدن فرزندان دوقلوی آنها، کاترین و ژان، در ۵ سپتامبر ۱۹۴۵ نیز کامو را مجاب به ثبت قانونی ازدواج با فرانسین نکرد.پس از سال ۱۹۴۴ او چندین نمایشنامه را با بازی ماریا کاسارس، هنرپیشهٔ اسپانیایی روی صحنه برد و تا آخر عمر نیز دلباختهٔ او بود؛ رابطهٔ عاشقانهٔ او و معشوقه‌اش در مکاتبات آن دو که در سال ۲۰۱۸ به‌وسیلهٔ دخترش در انتشارات گالیمار منتشر شد ثبت شده است. این اثر به فاصلهٔ چند ماه تحت عنوان خطاب به عشق؛ نامه‌های عاشقانهٔ آلبر کامو و ماریا کاسارس در ایران نیز منتشر شد.

نظرات فلسفی

هم نیچه و هم کامو جهان و بیدادگری موجود را نمی‌پذیرند. زیرا چنین وضعیتی نفی انسانیت است. هر دو آنان معترض هستند و هر کدام به خاطر آدمی راه عصیان و شورش را برمی‌گزینند. البته با وجود اتفاق نظرها بین کامو و نیچه، نمی‌توان در همه موارد کامو را فیلسوفی نیچه ای دانست. کامو و نیچه عصیانگر، امیدی به انقلاب اجتماعی - سیاسی ندارند. زیرا از دید آنها فرد آگاه و آزاد نه تنها زمانه و حکومت را، بلکه کل آفرینش را زیر سؤال می‌برد. چند روز بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات، کامو در مصاحبه‌ای به خبرنگار گفت: «من تفکر مسیحی دارم، اما ذات من کافر است». در مقام متفکری مذهبی ذهن او درگیر سوالاتی درباره جایگاه انسان در جهان، معنای حیات بشر و دلایل حیات و اخلاقیات بود. از این رو حق داشت که اعلام کند دل‌مشغولی مسیحی دارد. او نه به خدا باور داشت و نه اخلاقیات مسیحی را می‌پذیرفت. از این رو خود را ذاتاً کافر می‌خواند.

 

کامو در افسانه سیزیف می‌نویسد: «تنها یک مسئله واقعی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.» کامو در ادامه این مقاله اشاره می‌کند دیگر مباحث فلسفی چون ذهن، چند مرحله دارند مسائل دست دوم و سوم حساب می‌شوند. او برای مشخص کردن این موضوع که آیا بعضی از مسایل فلسفی ضرورتی بیش از دیگران دارند می‌نویسد: «می‌بینیم که بسیاری از افراد می‌میرند. زیرا در ارزیابی خود ارزشی برای زیستن نیافته‌اند. دیگرانی را نیز می‌بینم که به شکلی متناقض در راه تفکر یا تصوراتی که به زندگی آنها علت می‌دهند کشته می‌شوند در نتیجه چیزی که علت زندگی نامیده می‌شود دلیل خوبی هم برای مردن است.» کامو در کتاب طاعون به مسئله شر پرداخته‌است. او در این کتاب در بطن دو خطبه پانلو با این استدلال فلسفی که انسان به خاطر درک محدود خود قادر به فهم

کل وجود و هستی جهان نیست و بنابراین نمی‌توان با مسئله شر وجود خدا را زیرسوال برد، مسئله شر را زیر سؤال می‌برد. دو خطبه کشیش پانلو کلید حملات کامو به مذاهب سنتی و توجیهات فلسفی از شر بر اساس خرد استعلایی خداوند را تشکیل می‌دهند.

 فوتبال

کامو فوتبال را در سال ۱۹۲۸ در باشگاه ورزشی مون پانسیه آغاز کرد. خود او می‌گوید: «خیلی زود یاد گرفتم که توپ هیچ‌گاه از طرفی که فکر می‌کنید نمی‌آید و این درس، در زندگی‌ام - به خصوص در پاریس که هیچ‌کس با دیگری رو راست نیست- خیلی به دردم خورد».

 

یک سال بعد کامو دروازه‌بان ردهٔ جوانان تیم راسینگ دانشگاه الجزیره (RUA) شد. این تیم در دههٔ ۱۹۳۰ دو بار برندهٔ جام قهرمانان شمال آفریقا شده‌است. در همین دوران بود که روحیهٔ تیمی، برادری و در خدمت جمع بودن در کامو تقویت شد. در گزارش‌هایی که از دوران فوتبال کامو به جای مانده او دروازه‌بانی توصیف شده که با فریادهای خود شور و اشتیاق را به سایر بازیکنان تیم تزریق می‌کرد.

 

اما بیماری سل همه آیندهٔ حرفه‌ای آلبر کاموی فوتبالیست را نابود کرد. او درمان شد. اما نه به اندازه‌ای که بتواند رؤیای برابری با ستارگان بزرگ و استثنایی دروازه‌های فوتبال را که در سر می‌پروراند محقق کند. هرچند کامو دیگر بعد از سن هفده سالگی نتوانست فوتبال بازی کند اما همیشه تا پایان عمر کوتاه خود یک تماشاگر پر و پا قرص فوتبال باقی‌ماند. علاقهٔ او به فوتبال به حدی بود که وقتی چارلز پونسه، یکی از دوستانش از او پرسید فوتبال را ترجیح می‌دهد یا تئاتر پاسخ داد: «بدون تردید، فوتبال»

 

در دههٔ ۱۹۵۰ در مصاحبه با یک مجلهٔ ورزشی هنگامی که از کامو خواسته شد تا چند کلامی دربارهٔ تیم سابق خود RUA بگوید گفت:

 

احساساتی می‌شوم… پس از سال‌ها که جهان نمایش‌های زیادی را پیش رویم گذاشت، آنچه را از اخلاق و تعهدات اخلاقی آموختم مدیون ورزش هستم. این‌ها را در RUA آموختم… چقدر تیم خودم را دوست داشتم. به خاطر شادی پس از پیروزی، آن‌گاه که با خستگی پس از تلاش در هم می‌آمیزد… چقدر بی‌نظیر! و همچنین به خاطر میل احمقانهٔ گریستن در شب‌های شکست…»

منبع : ویکی پدیا

null
برچسب:

فرانسه

جایزه نوبل ادبیات

آلبر کامو

فیلسوف

قرن بیستم

اخبار مرتبط


نظرات

نظردهی

دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟

کامنتی برای این پست وجود ندارد

برترین مطالب

لیست قیمت