در شب سالگرد درگذشت بهار در 22 آبانماه درباره مهرداد بهار اسطورهشناسی که ایران باستان را خوب میشناخت
مهرداد بهار محقق تاریخ و پژوهنده ایران دوستی بود که در راه پژوهش، حقیقتجو و کمالطلب بود. او به عنوان اسطورهشناسی که ایران باستان را خوب میشناخت، فرضیات علمی بسیاری درباره سرچشمههای اساطیر ایران بیان کرد که همواره راهگشای پژوهشهای مهمی بودهاست و به همین اعتبار نقشی تأثیرگذار در عرصه پژوهشهای تاریخی داشت.
علی اصغر کشانی(نویسنده)
1403/08/21 | 22:08
به گزارش سایت طلا گلدنیوز؛ پژوهشهای اسطورهشناسی در ایران با نام او گره میخورد؛ فردی که سرتاسر عمر خود را به مطالعه در زمینه فرهنگ، اساطیر و آیینهای ایرانی اختصاص داد و بنیانگذار طرحهای علمی ارزشمندی در این زمینه بود؛ مهرداد بهار پژوهشگری که ایرج افشار درباره او می گوید: من از نبشتههای ژرف، استوار و تازه بنیاد او در زمینه فرهنگ و زبان ایران هماره بهرهوری داشتهام. او فرزند شایسته پادشاه شعر معاصر فارسی (ملکالشعرای بهار) بود که دماوندوار در راه دامنهوری تحقیقات ایران باستان پای افشرده است و بی گمان حق سترگ و تحسین برانگیزی بر ما دارد. مهرداد هم فروتن بود و هم دانشمندی تمام.
تولد و خانواده
مهرداد بهار فرزند ملک الشعرا بهار در ۱۰ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی دیده به جهان گشود. پدرش ملک الشعرا از شاعران مشروطه خواه و مبارز بود که سابقه نمایندگی مجلس شورای ملی را نیز در کارنامه خود داشت و مادرش سودابه صفدری شاهزاده خانمی قاجاری از خانواده دولتشاه کرمانشاه و از نوادگان فتحعلیشاه قاجار بود. چنان که خودش درباره پدرش می گوید: از جمله گرفتاری های ناراحت کننده برای او، برخورد بر سر مسایل مادی زندگی میان وی و مادر ما بود. هر ۲ مردمی، خوب و علاقه مند به خانواده بودند ولی جهانِ مادرِ ما در مسایل خانواده و فرزندان خلاصه می شد و جهانِ پدر، پهنه ای عظیم بود، انباشته از تلاطم های سیاسی و اجتماعی و نتایج مادی آن ها؛ زندان، تبعید و فقر، اموری که خانه ما را از شادی لازم محروم داشته بود. مادر نمی توانست بار سنگین خانواده را در این دریای مظلم به ساحلی برساند، پدر هم قادر به نوکری و ایجاد درآمد نبود. حتی هنگامی هم که از سیاست دست کشید، درآمدی مناسب وضع زندگی خود پیدا نکرد. او چند بار سعی کرد تا به کاری آزاد دست زند. یک بار مؤسسه ای بنیاد نهاد تا به خرید و فروش کتاب بپردازد اما به زودی سرمایه را از کف داد و زیان بزرگی را متحمل شد. یک بار هم سعی کرد دیوان اشعارش را به سرمایه خود چاپ کند و از آن راه سودی به دست آورد، شهربانی رضاشاه اوراق چاپ شده را توقیف کرد و مخارج سنگین چاپ بر عهده پدر ماند. او دیگر هرگز به کار آزاد اقدام نکرد. دعوای با زن قابل تحمل تر از دعوا با طلبکاران بود!
هنگامی که مهرداد چهار ساله بود، پدرش به وسیله عوامل رضاشاه به اصفهان تبعید شد و زندگیشان دشوارتر گذشت چراکه هیچ درآمدی نداشتند. دورانی که به گفته خود او، پدر دیگر آن ملک الشعراء میدان سیاست و مجلس شورا نبود. او از آسمان فرود آمده بود و از جمله برای من که در آن هنگام کودکی چهار ساله بودم، قصه می گفت. کاری که از او عجیب بود. هر چند این قصه ها که درباره دیوی به نام سیاه خان ستم گر بود، هیچ نشاطی، شوری و شوقی در من برنمی انگیخت. او می خواست تا در پرده، به نام سیاه خان، رضاشاه را در چشم من چون عفریتی جلوه دهد و نمی دانست که من در تلخی آن ایام به فرشته ای نیاز داشتم تا اینکه پس از مدتی دوران تبعید تمام شد اما به قول مهرداد بهار تم اصلی زندگی ما دعوای مادر و پدر بر سر امور مالی باقی ماند که باقی ماند.
تحصیل
مهرداد بهار تحصیلات ابتدایی را در مدرسه جمشید جم و دوران متوسطه را در دبیرستانهای فیروز بهرام و البرز گذراند. او در مورد دبیرستان خود می گوید: به یاد دارم که در کلاس چهارم دبیرستان تجدیدی شده بودم. این زمان پدرم وزیر معارف بود. شکایت به او بردم و گمان می کردم با سفارشی کارم درست خواهد شد. پدر بازرسی به دبیرستان فرستاد. پس از گزارش بازرس که به زیان من بود، نه تنها سفارشی به عمل نیامد بلکه پدر پوستی از کله من تنبل کند تا دیگر از این غلط ها نکنم. ما هرگز عادت نکردیم تا از موقعیتی سوء استفاده کنیم به ما این امکان داده نمی شد.
تحصیل در انگلیس
بهار سپس در ۱۳۳۷ خورشیدی برای ادامه تحصیل در حوزه ایرانشناسی به لندن رفت و در پاییز ۱۳۳۸ خورشیدی در مدرسه زبان های شرقی و آفریقایی، گروه مطالعات ایرانی دانشگاه لندن نزد استادانی همچون ولتر هنینگ، مری بویس و هارولد بیلی به مطالعه و پژوهش پرداخت. در همین زمان بهار در جنبشهای دانشجویی ایران و انتشار نشریههای فرهنگی - دانشجویی همکاری داشت و یکی از اعضای هیات دبیران کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۰ خورشیدی و عضو هیات تحریریه مجله پژوهشی چاپ لندن و مدتی هم سردبیر آن بود و با نشریاتی همچون نامه پارسی همکاری می کرد.
بهار ۶ سال در انگلیس ماند و در رشته زبان های شرقی و آفریقایی فوق لیسانس گرفت ۲ سال نیز روی رساله دکتری خود با عنوان آفرینش در اساطیر ایران تحقیق کرد اما رساله خود را به اتمام نرساند و به ایران بازگشت.
بازگشت به ایران و استادی دانشگاه تهران
وی پس از بازگشت به ایران از رساله دکتری خود در دانشگاه تهران دفاع کرد و در آنجا به صورت حق التدریسی به تدریس پرداخت اما ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور) هرگز با استخدام او در دانشگاه موافقت نکرد و به ناچار در بانک مرکزی با عنوان دبیر هیات عامل بانک استخدام شد و در گوشه کتابخانه بانک مرکزی میزی به او دادند که آن جا می نشست و کارهای تحقیقاتی اش را انجام می داد و همزمان هم در دانشگاه تهران تدریس میکرد.
کتاب بندهش، فرنبغ دادگی
کتاب بندهش، فرنبغ دادگی را انتشارات توس در ۱۳۶۹ خورشیدی به چاپ رساند. این کتاب، ترجمه متن فارسی میانه بندهش است. بهار این ترجمه را برپایه بررسی مقابلهای سه دستنویس ایرانی موسوم به TD۱، TD۲ و DH انجام داد و بنابر گفته خودش، این اثر محصول بیش از ۲۰ سال کار پیوسته وی بر روی این متن کهن و متکی بر ترجمه انکلساریا، یادداشتهای بیلی و ترجمه کوتاه هنینگ و نیز بخشهایی از بندهش است.
کتاب ادیان آسیایی در ۱۳۷۵ خورشیدی و به وسیله انتشارات چشمه به چاپ رسید؛ کتابی که از سه گفتار با عناوین دین در ایران باستان، ادیان هندی و ادیان آسیایی در روم پیش از مسیحیت تشکیل شده است، بخش نخست به ادیان و آیینهای ایران پیش از اسلام: زرتشتی، گنوسی، مانوی، مزدکی و مسیحی اختصاص دارد. در بخش دوم ادیان، آیینها، اساطیر و خدایان هندی بررسی شدهاند و بخش سوم به بررسی ادیان روم باستان پیش از مسیحیت پرداخته شده است.
از اسطوره تا تاریخ کتاب دیگری از مهرداد بهار، مشتمل بر ۲۶ گفتار و در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست دربردارنده مقالات، بخش دوم سخنرانیها و مصاحبهها و در بخش سوم نقد دیدگاههای بهار آورده است.
شاید دربارهی جشن سده یکی از بهترین (و خلاصهترین) آثار بهار برای بررسی شیوهٔ کار او باشد. در این مقالهٔ بسیار کوتاه وی پس از مرور تحقیقات معاصران و دلیلهایی که از گذشتگان برای نامگذاری این جشن برشمرده شدهاست، تلاش میکند تحلیل خود را بیان کند: سده را جشنی میداند که در ایران باستان و ادبیات زرتشتی کهن رسمیت نداشته («در اوستا و نوشتههای پهلوی از آن ذکری نرفتهاست»)؛ آن را از «اعیاد بومی غیر آریایی» که «خود آئینی بس کهن بوده» برمیشمرد؛ و اضافه میکند اینگونه اعیاد «در جهان انسان اعصار قدیم کمابیش عمومیت داشتهاست». سپس با یادآوری اینکه هر هشت دلیلی که در ابتدای مقاله آمدهاند، به نوعی سعی میکنند «سده» را با عدد صد مربوط کنند، میگوید: «... و درست همین اسطورهسازیها و دلایل متعدد تقویمی در ارتباط سده و صد است که ما را به شک میافکند که مبادا این واژه اصولاً ارتباطی با عدد صد نداشتهاست!» در ادامه به بررسی موقعیت تقویمی جشن میپردازد و تأکید میکند که زمان آن چهل روز (چله) پس از شب یلدا (تولدی دیگر) است. سپس واژه را در زبانهای اوستایی و فارسی میانه ریشهیابی و آن را «ظهور، آشکارائی و پیدائی» معنا میکند. در پایان برای روشن ساختن اینکه «این جشنها بازگوی چه اعتقاداتی است» جشن چهارشنبه سوری را به عنوان سومین جشن آتش زمستانی نام میبرد و با استفاده از نظریات میرچا الیاده به سراغ «جشنها و آئینهای مربوط به تجدید سال» میرود. گذرا اشاره کند که اجرای مراسم ارجی در این اعیاد خود به مقاله دیگری نیاز دارد؛ و برگزاری آنها در شب را قابلتوجه، و افروختن آتش در دل شب را خلقتی مجدد (در آشفتگی نخستین) معنا میکند.
کتاب جستاری در فرهنگ ایران
کتاب جستاری در فرهنگ ایران مجموعهای از مقالات و گفتوگوها درباره فرهنگ ایران در اعصار کهن است که طی ۳۰ سال کوشش مهرداد بهار، فراهم آمد و منتشر شد. درباره اساطیر ایران، کنگ دژ و سیاوش، سخنی چند درباره شاهنامه، از اسطوره تا حماسه، ورزش باستانی ایران و ریشههای تاریخی آن، ریشههای نخستین، اسطوره؛ بیان فلسفی با استدلال تمثیلی، نوروز، زمان مقدس، نوروز جشنی آریایی نیست، درباره جشن سده، دیدگاههای تازه درباره مزدک، شعری چند به گویش همدانی از باباطاهر، زندگی محمدتقی بهار و قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمد تقی خان پسیان از جمله بخشهای مختلف این کتاب است.
تخت جمشید
تخت جمشید کتابی است که بهار به همراه نصرالله کسرائیان آن را تالیف کرد که یکی از آخرین آثار پژوهشی او نیز محسوب می شود. بهار در این کتاب به بیان دیدگاههای خود درباره تمدنهای پیش از هخامنشیان و نیز معرفی و بررسی بنای تاریخی و ماندگار تخت جمشید پرداخته است.
نخستین فردی که در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد
این اسطوره شناس در سال های پایانی عمر خود از بیماری سرطان خون رنج می برد تا اینکه سرانجام در ۲۲ آبان ۱۳۷۳ خورشیدی چشم از جهان فروبست. خانواده اش قصد داشتند ،او را در جوار آرامگاه پدرش در ظهیر الدوله دفن کنند اما غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران به علت متروکه شدن ظهیرالدوله از خانواده بهار تقاضای فرصتی کوتاه کرد تا آرامگاهی مناسب او بیابد تا اینکه ۲۴ ساعت پیکر بهار در سردخانه ماند و سرانجام به دستور کرباسچی قطعه هنرمندان که در آن زمان خالی بود، آماده شد و بهار نخستین فردی است که در این قطعه به خاک سپرده شد.
آثار
اساطیر ایران، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲.
پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۲؛ چاپ دوم (با تجدیدنظر و افزودههای تازه)، تهران: آگاه، ۱۳۷۵.
مجموعه مقاله و مصاحبه
از اسطوره تا تاریخ، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۶.
جُستاری چند در فرهنگ ایران، تهران: انتشارات فکر روز، ۱۳۶۳.
سخنی چند دربارهٔ شاهنامه، (پیوست کتاب - داستانهای شاهنامهٔ فردوسی)، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۷۲.
ما و جهان اساطیری: گفتوگوی هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار، تهران: نیلوفر، ۱۳۹۷.
تاریخ معاصر
دربارهٔ قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان پسیان، تهران: معین، ۱۳۶۹.
واژهنامه و ترجمهٔ متون باستانی
بُندهش، فرنبغ دادگی، تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۹.
ادبیات مانوی، با ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران:انتشارات زنده رود/نشر کارنامه، ۱۳۹۴.
واژهنامهٔ بُندهش (پهلوی - فارسی)، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ، ۱۳۴۵.
واژهنامهٔ گزیدههای زاداسپرم (پهلوی - فارسی)، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۱.
جزوههای درسی
اشکانیان، کتاب درسی علوم انسانی، درس تاریخ، بخشهای ۷، ۸، ۹، تهران: دانشگاه آزاد ایران، بیتا.
ادیان آسیایی، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۵.
نگاهی به تاریخ و اساطیر ایران باستان، تقریرات مهرداد بهار، تحریر سیروس شمیسا، تهران: علم، ۱۳۸۸.
ادبیات کودک
جمشید شاه، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۴۶.
بَستور، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۴۷.
رستم و دیو سفید، تهران: انتشارات نگار، ۱۳۷۰.
رستم و سهراب، تهران: انتشارات نگار، ۱۳۷۳.
کتاب مصور
تخت جمشید، (با عکسهای نصرالله کسراییان)، تهران: انتشارات نصرالله کسرائیان، ۱۳۷۲.
حماسههای ایرانی، تهران: زرین و سیمین، ۱۳۹۱.
ایرنا
مهرداد بهار
اسطوره شناس
اساطیر و آیینهای ایرانی
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده