به مناسبت تولد کارلوس فوئنتس، نویسنده مشهور مکزیکی در 21 آبان 1928
وی از نویسندگان سبک رئالیسم جادویی به شمار می رود. در این سبک تمامی صحنهها و وقایع عادی است اما یک یا چند عنصر جادویی و غیرطبیعی نیز در فضا حضور دارد. گابریل گارسیا مارکز و هاروکی موراکامی دیگر نویسندگانی هستند که این سبک را دنبال میکنند.
علی اصغر کشانی(نویسنده)
1403/08/21 | 23:08
به گزارش سایت طلا گلدنیوز؛ این نویسنده مکزیکی وقایع تاریخ معاصر و جهان سیاست را دستمایه داستان های خود قرار می داد و با نوع نگارشی که ویژه خود او بود، همزمان با ظهور نویسندگان بزرگ اسپانیایی زبان نظیر ماریونا آزوئلا، خوآن رولفو و لائورا اسکیبل به ادبیات معاصر مکزیک جانی تازه بخشید و نام خود را در کنار نویسندگان بزرگ اسپانیایی زبان همچون گابریل گارسیا مارکز و ماریو بارگاس یوسا قرار داد. اگر چه فوئنتس هیچگاه جایزه نوبل ادبیات دریافت نکرد اما آثارش مخاطبانی جهانی داشت و ستایش منتقدان ادبیات را برانگیخت.
فوئنتس در میان مخاطبان انگلیسی زبانش با رمان گرینگوی پیر شناخته می شود. اثری که بعدها در فیلمی با حضور گریگوری پک و جین فوندا، هنرپیشگان برجسته دهه های گذشته هالیوود به روی پرده رفت. داستانی بر اساس زندگی واقعی یک روزنامه نگار آمریکایی به نام امبرسو بیرس که در خلال انقلاب مکزیک (۱۹۲۰-۱۹۱۰) ناپدید شد، نوشته شده بود.
وی از نویسندگان سبک رئالیسم جادویی به شمار می رود. در این سبک تمامی صحنهها و وقایع عادی است اما یک یا چند عنصر جادویی و غیرطبیعی نیز در فضا حضور دارد. گابریل گارسیا مارکز و هاروکی موراکامی دیگر نویسندگانی هستند که این سبک را دنبال میکنند.
فوئنتس آثار مختلفی از جمله نمایشنامه، داستان کوتاه و رمان در کارنامه ادبی خود دارد اما شهرت خود را بیش از همه مدیون ۲ رمان گرینگوی پیر و مرگ آرتیمو کروز است. از میان آثار وی که به فارسی ترجمه شده میتوان به رمانهای آئورا، مرگ آرتمیو کروز، گرینگوی پیر، سر هیدار، پوست انداختن، اینس و خویشاوندان دور اشاره کرد. بیستو چهارمین و آخرین رمان او سرنوشت و اشتیاق نیز نظر منتقدان و خوانندگان را جلب کرده و نیویورک تایمز نام این اثر را در کنار نام جنگ و صلح لئو تولستوی آورده بود با تاکید بر اینکه اثر نویسنده مکزیکی تقلید جنگ و صلح نیست.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا همزمان با ۱۱ نوامبر سالروز تولد کارلوس فوئنتس نویسنده مکزیکی و یکی از سرشناسترین و پر آوازهترین نویسندگان اسپانیایی زبان به مرور آثار ترجمه شده وی پرداخته است:
کنستانسیا روایت زندگی زن و مردی است که ۴۰ سال در کنار هم با عشق زندگی کردهاند، اما در دوران میانسالی با حوادثی روبهرو میشوند که مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. داستانی هرچند کوتاه، اما بسیار پُرمفهوم و البته درک آن کمی سخت است.
راوی داستان، دکتر ویتبی هال یک پزشک آمریکایی است که با همسر اندلسی خود، کنستانسیا در شهری بهنام ساوانا واقع در جنوب آمریکا زندگی میکند. محوریت داستان یک هنرپیشه روس تبعیدشده به آمریکا به نام موسیو پلوتنیکوف است و نخستین پاراگراف از کتاب با جملهای از او آغاز میشود که در حقیقت ذهن مخاطب را در فضایی مابین خیال و واقعیت درگیر میکند: موسیو پلوتنیکوف، بازیگر سالخورده روس، روز مرگش به سراغ من آمد و گفت سالها خواهد گذشت و من روز مرگ خودم به دیدار او خواهم رفت. این جمله بارها و بارها بهعنوان جمله کلیدی در طول داستان تکرار میشود. پس از این پاراگراف، داستان با توصیف شهر ساوانا شروع شده و با دیدار دکتر هال و موسیو پلوتنیکوف ادامه مییابد.
از جمله مواردی که در این کتاب بسیار چالشبرانگیز است، تقابل مرگ و زندگی هنرپیشه روس و همسر دکتر هال است؛ بارها در طول داستان میمیرند و دوباره زنده میشوند! اواسط داستان با مرگ ناگهانی موسیو پلوتنیکوف مواجه میشویم و بهدنبال آن مرگ کنستانسیا که بهمرور ذهن دکتر را معطوف پیگیری علت همزمانی مرگ این ۲ تن میکند و به ارتباط میان همسرش با آن مرد هنرپیشه مشکوک میشود. دکتر هال که علائم مرگ کنستانسیا را تأیید کرده است، ناگهان متوجه بازگشت علائم حیاتی در او میشود و پس از آن کنستانسیا تبدیل به فردی بیمار میشود و… .
در بخشی از کتاب کنستانسیا اسامی نویسندگان و شاعرانی مطرح شده است که یا کشته شدند یا خودکشی کردند که در واقع اشارهای غیرمستقیم به شرایط خفقان در آن زمان دارد.
آئورا نام دیگر تمنا برگرفته از واژه یونانی آورا به معنی نسیم عنوان می شود. نسیمی که انعکاسی است از انرژیهای موجود در بدن که شخصیت، طرز زندگی، افکار و احساسات انسانی را منعکس میکند. ما در این داستان به ظاهر با چهار و در اصل با ۲ شخصیت همراه هستیم. راوی که خواننده خود را در جایگاه او حس میکند در واقع کونسئلو پیرزنی با رفتارها و عاداتی عجیب است. شوهر مرحوم پیرزن که از طریق خاطراتش در داستان حضور دارد و آئورا، دختری زیبا با جوانی سیال معرفی می شود.
در آئورا هر چه واقعی است وهم به نظر می رسد. گویا داستان نه در خانهای پوسیده و از یاد رفته که در جهانی دیگر در جریان است. جهانی که در آن مفهوم مرگ و زندگی، پیری و جوانی در هم آمیخته شده و جهانی جدا از دنیای تاریک که همه هستیاش در گروی زنده ماندن آئورا است. جهانی که در آن دغدغه انسان عشق و نامیرایی آن معرفی می شود همچنین مرگی که آئورا منتظر آن است، مرگی که جاودانگی از آن آغاز میشود و دوباره متولد شدن را نوید می دهد.
آئورا یکی از زیباترین و شاعرانهترین و در عین حال شگفتانگیزترین رمانهای سورئالیستی و نمونهای بیبدیل از سبک رئالیسم جادویی به شمار می رود که در ایران ترجمه شده است. فوئنتس چنان این فضای وهمآلود را توصیف کرده که تشخیص مرز خیال و واقعیت در آن سخت است.
پشت جلد کتاب آئورا آمده است: زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان. در خانهای که همهچیز در آن بوی گذشته میدهد و گویی تنها نیرویی که آن را برپا نگه داشته یادها، نفسها و عطرهای گذشته است. اما در این میان چیزی ناشناختنی، جادویی شگفت در کار است تا از گذشته بگذرد و به اکنون و آینده، به جاودانگی، برسد: جاودانگی عشق، جاودانگی جوانی.
زندانی لاس لوماس داستانی است از احوال جامعه مکزیک و انقلاب مکزیک و بازتاب آن در جامعه را روایت می کند. فوئنتس از جمله نویسندگانی است که به خوبی با سازوکار انقلاب آشنا است. او هیچگاه از موافقان انقلاب نبود چرا که به خوبی آگاه بود که انقلاب نه تنها فرزندان خود را میخورد بلکه باعث پرورش عدهای تازه به دوران رسیده نوکیسه نیز می شود.
زندانی لاس لوماس داستان یکی از این نوکیسهگانی است که به لطف نابسامانیهای اقتصادی سیاسی جامعه به ثروتی رسیده است. نوکیسهگانی که فارغ از آشوبها و نابسامانیهای اجتماع در محدودهای خاص، دنیای رنگی خود را ساختهاند و از پشت پنجرههای قصرهای زیبای خود ناظر دنیای آدمیان بدبخت هستند. این گروه فرصتطلب که روز به روز بر ثروتشان افزوده میشود و ضمن این از جامعه سنتی خود فاصله میگیرند و بر شکاف میان خود و قشر فقیر جامعه میافزایند.
نکته جالب اینکه فوئنتس در این کتاب ضمن نقد این قشر تازه به دوران رسیده از طبقه فرودست جامعه نیز طرفداری نمیکند. فوئنتس در این داستان این سوال را در ذهن خواننده خود ایجاد میکند که: انسانهایی که از روستا به شهر آمدهاند آیا در خور توجه و همدردی هستند یا نه؟ روستاییانی که از زمین، کار، ریشه و هویت خود کنده میشوند و در اطراف شهرها به زاغه نشینی روی میآورند. بیکاری، فقر، فساد و هزاران بدبختی دیگر که دامان هر ۲ دسته را میگیرد.
آثار فوئنتس با وجود غنای ادبی بسیار از مسایل بومی، اجتماعی و سیاسی قابل توجهی نیز بهرهمندند. در واقع آثار فوئنتس دارای لایههای زیادی است که آگاهی بر آنها نیازمند دقت و تمرکز فراوان عنوان می شود. در انتهای کتاب نیز، گفت وگویی طولانی و جذاب با نویسنده کتاب آمده است.
نشر ماهی درباره داستان کتاب زندانی لاس لوماس چنین توضیح میدهد: وکیل زبر و زرنگی سر بزنگاه، با استفاده از رازی که متعلق به دیگری است، یکشبه ثروت هنگفتی به جیب میزند. وکیل قرار است همچنان باقی زندگیاش را در عیش، عشرت و افزایش ثروت سپری کند که حادثهای همه نقشههایش را بههم میریزد و مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.
رمان گرینگوی پیر، یکی از شناخته شده ترین آثار کارلوس فوئنتس به حساب می آید و رمانی پیچیده است که روان شناسی، اسطوره شناسی و رویدادهای سیاسی تأثیرگذار بر فرهنگ مکزیک را در هم می آمیزد. رمان گرینگوی پیر، داستان نویسنده، سرباز و روزنامه نگاری آمریکایی به نام امبروز بیرس و روزهای پایانی و اسرارآمیز حضورش در مکزیک را روایت می کند. امبروز در این روزها در میان سربازان پانچو ویا زندگی می کند و دیدارش با ژنرال توماس آرویو، نقش بسیار مهمی در پیش برد داستان دارد. در پایان، ناسازگاری ۲ کشور یا به شکل متناقضی، نزدیکی و شباهت آن ها سرنوشت امبروز و ژنرال آرویو را تحت تأثیر خود قرار می دهد. رمان گرینگوی پیر، رمانی است که بیش از همه چیز به تاریخ تراژیک ۲ فرهنگ در حال منازعه می پردازد.
گرینگوی پیر در واقع تصویری از ماجراهایی است که بر امبروز بیرس، نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی، رفته است. بیرس در ۷۱ سالگی به مکزیک رفت تا در انقلاب ۱۹۱۰ میلادی مکزیک شرکت کند و در آنجا، آنچنان که میخواست، باشکوه بمیرد. بیرسی که فوئنتس خلق کرده قهرمانی انقلابی و تنگحوصله است که هرچند اسیر فکر مرگ است اما در بیابانهای مکزیک زندگی تازهای مییابد. فوئنتس در این رمان به ارتباط آمریکا و مکزیک نیز میپردازد. گرینگوی پیر رمانی سرراست و آکنده از ماجراست که برخلاف پوست انداختن، اثر دیگر فوئنتس، برای طیف گستردهتری از مخاطبان جاذبه دارد. ترجمه انگلیسی گرینگوی پیر نخستین اثری است که از نویسندهای مکزیکی در شمار کتابهای پرفروش آمریکا بوده است.
نبرد، رمانی تاریخی است که به شرح انقلاب آزادی بخش آمریکای لاتین در ۱۸۱۰ تا ۱۸۲۲ میلادی میپردازد. در این رمان ریشههای فکری و رویدادهای مهم این انقلاب از چشم بالتاسار بوستوس، روشنفکر آرژانتینی که دلبسته و سرسپرده افکار روسو است تصویر میشود. این رمان درواقع بیانگر نبرد میان فکر و واقعیت، رمانی که روبرتو گونسالس اچهوریا، منتقد بزرگ ادبیات آمریکای لاتین، آن را بهترین اثر فوئنتس میداند.
نبرد در واقع که جزو آثار مشهور و مهم فوئنتس به شمار می رود در آن می توان تناقض ها و دوگانگی های جوامع استعمارزده آمریکای لاتین را مشاهده کرد. محور اصلی این رمان، جنگ های استقلال طلبانه آمریکای لاتین با اسپانیا است و شخصیت های اصلی رمان نیز هریک پیرو و شیفته عصر روشنگری و چهره های مهم این دوره اند.
عبدالله کوثری مترجم کتاب در گفت و گویی که به مناسبت انتشار این رمان انجام داده بود، درباره نبرد فوئنتس و اهمیت این رمان در ادبیات آمریکای لاتین نیز گفته بود: ادبیات آمریکای لاتین از همان قرن شانزدهم با بند نافی به اروپا وصل شده، دوم اینکه زبان به خصوص بعد از انقلاب این ها را بلاواسطه به جهان غرب متصل می کرد. اتفاقا در «نبرد» فوئنتس این قضیه به خوبی مطرح می شود که هم زمان با انقلاب کبیر فرانسه، قبله اینها از مادرید به طرف پاریس برمی گردد و شخصیت های رمان نبرد، یکی شیفته روسو است، یکی شیفته دیدرو و دیگری ولتر. درواقع اینها سرچشمه را گرفتند و تا حدی در خود حل کردند و به لحاظ ادبی آبشخورشان خیلی سریع تر به اصل وصل می شود. این است که از قرن نوزدهم، ادبیات فرانسه در همین کشورهای فقیر استعمارزده خواننده داشته.
کوثری همچنین درباره تصویری که فوئنتس از تناقض های جوامع استعمارزده به دست داده، می گوید: در همین رمان «نبرد» این جهان را می شود احساس کرد، جهان استعمارزده ها و بومیان و جهان کرئول ها. حتی ضیافت هایشان هم شاد نیست و در هر ضیافتی فاجعه ای اتفاق می افتد. در «نبرد» این تفاوت ها حس می شود و بیش از این تفاوت ها، تعارض های درونی انسان ها هم مطرح می شود، در جایی که علیه دشمن اسپانیایی به هم پیوسته اند اما تعارض های هولناک درونشان بیرون می زند. یکی از شاهکارهای فوئنتس همین جاست چون سرچشمه تمام آنچه را که فوئنتس «ناتمامی جامعه» می خواند در این کتاب می بینید.
فوئنتس در نبرد، علاوه بر تصویری که از جنگ های آمریکای لاتین به دست می دهد، ریشه های جوامع کنونی آمریکای لاتین را نیز می کاود. کوثری پیش از این آثار دیگری از فوئنتس از جمله پوست انداختن، گرینگوی پیر، کنستانسیا، آئورا و از چشم فوئنتس را به فارسی ترجمه کرده بود.
ایرنا
کارلوس فوئنتس
گابریل گارسیا مارکز
ماریو بارگاس یوسا
رئالیسم جادویی
اخبار مرتبط
نظرات
دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده