به گزارش پایگاه خبری جهان طلا (گلدنیوز)،یادداشت امیر حسین راسخ در خصوص شرایط اقتصادی و سیاسی پیش رو با عنوان "مشت نمونه خروار" را در ذیل میخوانید:
بارها از زبان كارشناسان شنيده ايم در جهان توسعه يافته شهروندان از مقامات مسوول در دولتها انتظار معجزه ندارند ، مقامات همين كه پيش از انتخاب شدن وعده مي دهند كه مثلا در طول دوره ٤ ساله ، آمار بيكاري را تا دو درصد كاهش و براي اين وعده، برنامه ، دلايل كارشناسي و عقل پسند ارائه مي دهند ، اميدوارند كه مردم به آنها راي دهند.
اين نگاه عقل محور و واقع گرا حاصل دهه ها كار فرهنگي بر زندگي و اذهان مردم أست كه علاوه بر تفكر انتقادي ، مردم ، واقعيت را اينگونه ميبينند كه از ما انسانهاي متوسط العقل معجزه بر نمي آيد ، همين كه اگر مثلا تورم ٥ درصد باشد و افزايش دستمزد ٧ درصد ، منِ شهروند آسايش نسبي خواهم داشت ، بنابراين از دولتمردانِ متوسط العقل ، چيزي بيشتر خواستن ، مانند مطالبه اي است كه نوجوانان از بتمن يا مرد عنكبوتي در سينما مي كنند .
به ساده ترين زبان ، خواسته هاي مردم واقعي أست زيرا معجزه را استثناء مي دانند و معتقدند كشور را بايد با قاعده اداره كرد نه معجزه و كرامت .
سالهاست با افزايش توليد خودرو در كشور ، (افزايش دو برابري آمار خودروها ٣٠ ميليون خودرو در كشور در يك دهه گذشته ) آمار تصادفات جاده اي ما نيز افزايش يافته و هيچگاه به كمتر از بيست هزار نفر نرسيده و دليل اكثر تصادفات ، شهروندان خواب آلوده ما هستند و تصادفات در ٣٥ كيلومتري قبل و بعد از شهرها اتفاق مي افتد.
در چهار دهه گذشته هيچ مقام دولتي وعده نداده آمار مرگ و ميرهاي ناشي از تصادفات را كاهش خواهيم داد. برخي از آنها وعده مديريت جهان را مي دادند !
از اين دست مثالها را ميتوانيد با يك جستجوي ساده در فضاي مجازي از زبان سريع القلم ها بخوانيد و افسوس بخوريد كه چرا شهروندان كشورهاي توسعه يافته چنان هستند و ما چنينيم. صد آوخ و افسوس ميخوريم كه چرا چنين هستيم و چنان نيستيم ، اما ناآراميهاي سال گذشته جداي از حق و باطل و داوري درباره آن اتفاقات ، نشان داد
همين مردم وقتي تحت فشار قرار ميگيرند از فضاي نقد و انتقاد فراتر مي روند و ديگر هيچ وعده اي را بر نمي تابند.و
تجربه بحران هاي سياسي ،اقتصادي و اجتماعي در كشورهاي در حال توسعه نشان داده اين مشكلات تا زماني كه طبقه متوسط را (به لحاظ آزاديهاي سياسي ،اقتصادي و اجتماعي ) ضعيف نكرده، موجب چسبندگي مردم به حكومت مي شود تا آنجا كه ابتدا درگوشي ، پس از آن در محافل عمومي و اجتماعات مدني زبان به نقد ناصحانه و عاميانه حكومت باز مي كنند و در اين ميان البته احزاب و انديشمندان هم در تئوريزه كردن اين نقدها تاثيرگذارند.
اما وقتي چرخ دنده طبقه متوسط كه موتور حركت يك كشور به سمت توسعه است خشك مي شود ، ديگر نميتوان از چسبندگي به حكومت سخن گفت مانند كودكي كه هرچه مادرش تو را تنبيه كند گرچه از محبت مادر جدا نميشود اما در بزرگسالي ناخودآگاه از آن رفتارهاي تنبيهي برائت مي جويد .
اين برائت البته در نهادهاي مختلف اجتماعي با حركت طبقه متوسط براي اصلاح يا سازگاري به اشكال مختلف بروز مي كند.
بیشتر بخوانید:
معنای تورم چیست / ویدئو
تورم 90 درصدی ترکیه و مشارکت 85 درصدی در انتخابات
آمارهاي رسمي نشان مي دهد تورم ارديبهشت ايران به ٤٩ درصد ، تورم نقطه اي ٦٠ و تورم مواد خوراكي به ٧٧ درصد رسيده است . مقايسه كنيد با همسايه غربي ما تركيه كه انتخاباتشان هم با شور و هيجان به پايان رسيد و اين در حاليستكه ارزش پول ملي شان به پايين ترين حد در برابر دلار و تورم نيز به ٩٠ درصد رسيده است ، حتي پيش بيني مي كنند با بدهي بالغ بر ٤٢٠ ميليارد دلاري اين كشور ، اداره امور از پاييز امسال با چالشهاي جدي مواجه شود و حتي پيش بيني قيمت هر دلار معادل ٢٧ لير تركيه دور از انتظار نيست.
با همه اينها ( عليرغم قانون اجباري شركت مردم در انتخابات در اين كشور ) مردم تركيه با انگيزه (بيش از ٨٥ درصد ) پاي صندوق راي رفته اند زيرا سرنوشتشان را در گرو انتخاب درست مي دانند ، حالا اگر درگير تورم افسارگسيخته اند و زلزله اخير در اين كشور بالغ بر صد ميليارد دلار خسارت به بارآورده أست اما به آينده اميدوارند .
اين يعني اگر رشد عمومي قيمتها بالاست دستمزدها هم فصل به فصل تغيير مي كند و اين يعني ، مردم ، به ويژه توليد ملي براي حاكميت مهم است و مردم اين ، مورد توجه بودن را در زندگي و سفره خود لمس مي كنند ، نقد دارند اما ميبينند كه ديده مي شوند.
سوال اساسي اينكه چرا تورم ٤٩ درصدي ، اينهمه مردم ايران را درگير خود كرده بطوريكه خود را در برزخ ميبينند و از يكديگر ميپرسند چه خواهد شد ؟! مگر طلسم رابطه با عربستان شكسته نشد ، مگر سلطان عمان به ايران نيامده تا روابط ما با مصر عادي شود و احتمالا هر وقت نام عمان مي آيد موضوع ارتباط با جهان غرب گوش ها را تيز مي كند؟
آيا چشم انداز تجارت هفتاد ميليارد دلاري با جاكارتا هر توليد كننده و تاجري را ذوق مرگ نمي كند ؟
البته كه مي كند . مگر تجارت و صادرات ما پارسال حدود بيست درصد رشد نكرد و مگر جهان در حال تجربه نظم جديد جهاني با نقش آفريني پر رنگتر از گذشته ايران نيست ؟
و مگرهاي اميد بخش ديگري كه …
بیشتر بخوانید به قلم امیر حسین راسخ :
بر ماهیان تپیدن دریا مبارک است
دلایل كاهش تورم نقطه به نقطه / بازی با کارت چین در مذاکرات وین
نقشه راه رشد غير تورمي اقتصاد ایران / تحلیل گلدنیوز
پس چرا انبارها پر از برنج ايراني و مغازه ها پر از برنج بي كيفيت خارجي است ؟ چرا مردم يك روز بدنبال مرغ و تخم مرغ هستند ، روز ديگر بدنبال حفظ ارزش پول خود و خريد دلار و سكه و خودرو و مسكن؟!
مگر ما بعد از جنگ و اجراي سياستهاي تعديل ساختار در دولت سازندگي ، تورم به مراتب بالاتر از اين عدد را تجربه نكرده ايم ؟!
واقعيت اين أست و به جرأت مي توان گفت كه در چهار دهه گذشته ، دولتمردان ما هيچگاه وعده دقيق، جزئي و معطوف به برنامه به مردم نداده اند ، مثلا اينكه كيفيت خودرو افزايش ، يا كيفيت آموزش در مدارس ارتقاء يابد ، وضع معيشتي مردم بهبود يابد، آمار بيكاري حتي با عدد تقريبي كاهش بايد. يك نمونه ساده آن لايحه برنامه هفتم توسعه كه در آن هدف گذاري و پيش بيني شده تورّم تا پايان برنامه (١٤٠٦) به كمتر از ده درصد برسد .
به شما اطمينان واثق مي دهم با اين فرمان و در دل اين ساختار ، سال ١٤٠٦ دلار بيش از این ها گران خواهد شد و … از اين دست وعده ها و آرزوها كه اسم آن را برنامه مي گذارند.
در دولتهاي مختلف اين شعارها هدف گذاري شده اما چون آرزو و هدف بوده و نه برنامه منسجم به هيچ جايي نرسيده است. اينها را همه مي دانيم ، توضيح واضحات أست اما چرا بعد از چند ماه سكوت قلمي ، قلمي كه خدا به آن قسم ياد كرده عنوان مشت نمونه خروار را انتخاب كردم و مراد از اين توضيحات آشكارا حوصله سَر بَر چيست ؟
و چه ارزيابيي از ماههاي پيش رو ميتوان ارائه داد ؟
من به نظريه دستهاي پنهان در اقتصادِ آدام اسميت ، براي اقتصاد ايران اعتقادي ندارم زيرا در اقتصاد دستوري و انحصاري كه دولتها به بهانه حمايت از مردم در هر سوراخي سر مي كنند، دستي جز دولت يا متمسكين به قدرت وجود ندارد كه بيرون بيايد تا مثلا تورم را كاهش دهد ، هر چه هست اقتصاد دستوري است.
مصاديق اقتصاد انحصاري و دستوري آنقدر متعدد است كه هيچ عاقلي نمي تواند آن را انكار كند. دولت يارانه نان را كه در بودجه سال گذشته ٧٠ هزار ميليارد تومان بود در بودجه امسال به ١٠٥ هزار ميليارد تومان افزايش داده تا قيمت نان افزايش نيابد اما شاهد چه تقلبها و كم فروشيها در ارائه نان هستيم و خدا مي داند هرچه جلوتر برويم اين دور زدنها بيشتر هم مي شود ،به اجراي طرح هوشمند سازي يارانه نان چهل ايراد وارد شده دريغ از پاسخ مقامات مسوول به يك ايراد از اين چهل ايراد. در اين حال هر نان لواش كه سال ١٣٦٠ پنج ريال بود ، الان ٧٥٠٠ ريال أست .
آيا اين سياست چهل و چند ساله ، مانع از افزايش قيمت اين كالاي اساسي شده است ؟ خير اما دولت و دولتهاي پيشين بخاطر اتخاذ اين سياست ، اعداد و ارقام بي شماري به بانكها بدهكار شده اند و بدهي دولت به بانكها در نهايت منجر به تورم مي شود.
نظير همين اتفاق را در حوزه هاي ديگر شاهديم اصرار بر قيمت گذاري در حوزه هاي مختلف ، از دارو و ارز گرفته كه خريدار و قيمت گذار دولتها هستند تا خودرو و حتي نرخ بهره را هم عملا دولتها تعيين مي كنند و هر وقت دولتها ناتوان شوند، فشار تورم آن را يا مردم بايد تحمل كنند يا در قالب خصوصي سازي ، شخصي سازي و خودي سازي اتفاق مي افتد ، گويي سرنوشت اقتصاد ما ، عبور از دالان يك انحصار و ورود به تالار ديگر انحصار به نام بخش خصوصي و به كام نهادهاي عمومي غير دولتي است .
چه چشم اندازي پيش روست ؟ كداميك واقعي است ؟
سياست خارجي كه در حال تنش زدايي از منطقه است آن هم با ديپلماسي غير التماسي يا اداره امور داخلي كشور با فقيرتر شدن مردم ؟
آيا اين دو سياست از هم جداست ؟چگونه مي توان باور كرد وقتي براي اداره بازار مرغ و تخم مرغ معاون اول رييس جمهور ورود مي كند و قرارگاه تعيين مي شود ، اتفاقاتي كه در سياست خارجي مي افتد، به منافع ملي ختم شود ؟
اين دَبِل استاندارد سياست خارجي و داخلي از كجا ناشي مي شود ؟
واقعيت اين است كه كسري بودجه واقعي است و دليل تغيير رييس سازمان برنامه و بودجه اختلاف نظر با وزير اقتصاد در مورد كسري بودجه بوده است .
واقعيت اين است كه ناترازي نظام بانكي واقعي است و بانكها در عين حال كه سخنگوي دولت اواخر اسفند پارسال اعلام كرد دولت تمام بدهيهاي خود را به بانكها پرداخت كرده ، هنوز بشدت ناترازند و باز هم واقعيت اين است كه تجارت ما هم عليرغم آمارهاي رسمي گمرك هيچ دردي را از توليد كشور درمان نكرده است .
زبان من مو درآورد از بس تكرار كردم اين سه عامل ، (كسري بودجه ، ناترازي نظام بانكي و ناترازي تجارت ) بايد با هم تراز شود تا تورم كاهش يابد در غير اينصورت مانند سال ٩٣ بايد به ركود دامن زده شود تا تورم كاهش يابد كه كار غلطي بوده است.
اعداد رسمي نشان مي دهد در شرايط عادي ماهانه حدود چهار و نيم درصد از ارزش پول ملي كم مي شود ، يعني پول كف دست را مي سوزاند و صلاح نيست در دست بماند ، آيا اين نكته غامض و پيچيده اي است يا آينده نگري اين اعداد كه هر روز و هفته جلوي چشم مردم رژه مي رود سخت است كه هر مقدار نقدينگي داشته باشيد سال بعد همين موقع ارزشش نصف مي شود ؟ بدنبال چه هستيد ؟!
اين اتفاق بيفتد يا نه زخمي كه خوب نشده (تورم و تنگناي معيشتي) به اشاره اي ناله بازار را در مي آورد و خوب شدن اين زخم پنجاه ساله مستلزم زمان و عملكرد درست دولتهاست .
اگر همه چيز بر وفق مراد باشد ! از تصميم درباره نان ، قوت غالب مردم و اجراي چند مرحله هوشمند سازي يارانه آن و مديريت بازار مرغ و تخم مرغ هويداست كه خروار تصميمات آينده چه نتيجه اي درپي خواهد داشت و اين، خاص دولت فعلي نيست .
در كنار اينها بحران آب در سه ماه آينده و بي توجهي به ديپلماسي آب در حوزه تجارت ، دوگانه تصميم براي افزايش بهاي سوخت و جبران بخشي از كسري ٥٠٠ همتي بودجه امسال و پذيرفتن تبعات اين تصميم ، يا افزايش نيافتن بهاي سوخت و در نهايت كسري بودجه و تورم ، همه و همه نشان مي دهد ، دست اندازهاي سياسي ، اقتصادي و اجتماعي در پيش است و ما همچنان اميدوار …
بیشتر بخوانید:
اختلاف تورم ایران با کشورهای دیگر /ویدئو
انتهای پیام/
نظری ثبت نشده