برنامه هفتم توسعه ، آرزو يا اميد ؟

برنامه هفتم توسعه ، آرزو يا اميد ؟

در اين يادداشت ميكوشم به ارزيابي برنامه هفتم توسعه كه اميد مي رود مجلس ، آن را چكش كاري و تا شهريور آماده ارائه به صحن علني كند ، بپردازم.

امیرحسین راسخ(کارشناس)

1402/04/03 | 00:04

نظری ثبت نشده

برنامه هفتم توسعه ، آرزو يا اميد ؟
به گزارش پایگاه خبری جهان طلا(گلدنیوز)،شايد گلايه از نبود تفكر توسعه در كشور به طرح بنيادي ترين و اولين پرسش ، از زبان شاهزاده  قجري ، عباس ميرزاي ١٩ ساله بر مي گردد ، وقتي كه از ميسيون فرانسوي "ژوبر " مي پرسد ، چه قدرتي است كه به شما غربي ها برتري و مزيتي كه نسبت به ما داريد ، مي دهد ؟
و او "ژوبر " پاسخ مي دهد ما از شما بهتريم چون با برنامه جلو ميرويم. و اين پرسش از سال ١٣٢٧ هجري شمسي كه اولين برنامه هفت ساله توسعه ايران نوشته شد تاكنون بر اذهان احرار و انسانهاي آزاده اين مرز و بوم سنگيني مي كند .
در برهه هايي از هفت دهه گذشته اين احرار به عرصه توسعه ورود كرده اند اما از آنجا كه تفكر توسعه ، فرايندي تربيتي و درازمدت است ، تفكر توسعه محور اين احرار و آزادگان همچون خاتم فيروزه بو اسحاقي خوش درخشيده اما دولت مستعجل بوده و همچون ستاره اي كم نور درخشيده و در لابلاي تاريكي هاي سياست، خاموش شده است .
اين انديشه قوام يافته كه "سنجه يك برنامه به نيت آن نيست بلكه به دستاوردهاي آن است و به تخصيص نيست بلكه به فايده آن أست " شايد در ٤ دهه گذشته فقط وفقط در حوزه امنيت و دفاع خود را نشان داده و لا غير و در حوزه هاي ديگر از دولت موقت مهندس بازرگان گرفته تاكنون از آرمانهاي خود با صداي بلند گفته اما با همت ناچيز هفت دهه برنامه نويسي و برنامه ريزي در ايران از در حاشيه بودن توسعه حكايت دارد .
به پيش از انقلاب باز نمي گرديم اما مشخصا اولين برنامه پس از انقلاب كپي و تعديل شده برنامه ششم پيش از انقلاب بود كه دولت موقت آن را تعديل و ارائه كرد و بدليل چپي و كمونيستي تلقي شدن آن از سوي برخي انقلابيون ، از دستور كار خارج شد !
در همان دوران برخي ، برنامه نويسي براي توسعه كشور را كمونيستي و يا بر خلاف و ضديت با مشيت الهي مي دانستند! اين تفكر بعد از جنگ و در دولت سازندگي تبديل به برنامه اي شد كه از آن به عنوان سياست تعديل ساختار ياد مي كنند و هنوز كه هنوز است به آن دشنام مي دهند .
كسي نيست بپرسد اگر آن سياست توسعه اي كار غلطي بود ، چرا هنوز نتوانسته ايد ريل حركت آن را عوض كنيد ؟!
مبناي برنامه دوم توسعه بعد از انقلاب از سال ١٣٧٤ تا ١٣٧٨ (توسعه كشاورزي ، آزادسازي اقتصادي و خصوصي سازي قرار گرفت . در برنامه سوم توسعه از سال ١٣٧٩ تا ١٣٨٣ بر تنش زدايي از سياست خارجي و خصوصي سازي تاكيد شد و بسياري از كارشناسان ، اين برنامه را با عنايت به خروجي شاخصهاي كلان اقتصادي آن موفق ترين برنامه مي دانند .
در برنامه چهارم توسعه از سال ١٣٨٤ تا ١٣٨٨ نه برنامه اجرا شد و نه سند چشم انداز ٢٠ ساله. مسكن مهر و سهام عدالت با مشي چپ و يارانه نقدي با مشي ليبرال اجرا شد.
در حين اجراي همين برنامه مجلس وقت (مجلس هفتم ) ، طرح تثبيت قيمت ها را به بهانه حمايت از اقشار ضعيف جامعه و عدالت خواهي !
به قانون تبديل كرد كه هنوز لكه ننگ بزرگي بر دامنشان است . سال ١٣٨٦ به كورسوي تفكر توسعه كه گاهي در سازمان برنامه و بودجه وقت ، روشنايي مختصري مي داد ، به بهانه مانع توسعه بودن اين سازمان ، چنان تيرخلاصي زده شد كه در هيچ زندان مخوفي به زندانيان خطرناك با حكم اعدام نمي زنند.
در سالهاي برنامه چهارم توسعه درآمدهاي بي سابقه نفتي ، دولت را به بي برنامگي سوق داد و برنامه پنجم و ششم هم هرگز نتوانست انتظارات عموم را برآورده سازد و ميل به خودسري در دولتها در بهترين وضع ٣٠ درصد آن را اجرائي كرد.القصه برنامه هفتم توسعه، آخرين برش سند چشم انداز و اولين برش گام دوم انقلاب ، مبتني أست بر سياست گام دوم انقلاب كه سه محور جدي دارد
١- اقتصاد مقاومتي
٢- تقويت دفاع و امنيت منطقه اي
٣- تربيت نسل انقلابي .
اين برنامه در ٣٠٠ ماده ازسوي دولت سيزدهم تنظيم شد ولي بدليل تغيير رييس سازمان برنامه (ميركاظمي) و لزوم اظهار نظر رييس سازمان برنامه فعلي (منظور) و توصيه مجلس انقلابي مبني بر اينكه به اين ٣٠٠ ماده ، ٢٠٠ ماده هم مجلس اضافه مي كند و مي شود كتاب قانون ، به ١١٧ ماده در ٢٢ فصل تقليل يافت و با تاخير به مجلس ارائه شد .
از ويژگيهاي اين برنامه ، مسئله محور بودن آن ، اما متوجه به كليات است و نه راهبردها. برخي كارشناسان ، اين برنامه را توأم با وعده هاي بلند پروازانه مي دانند و برخي ديگر همين وعده ها را با اماها و اگرها تحقق يافتني ميبينند.
برخي معتقدند اين برنامه شبيه به برنامه توسعه سالهاي ١٣٥٧ تا ١٣٦١ أست كه مبتني بر وفور درآمدهاي نفتي بوده و بعد از پيروزي انقلاب به محاق رفت.
علت اين برداشت شايد گشايش هايي باشد كه در حوزه سياست خارجي در چند ماهه گذشته اتفاق افتاده و همچنين رشد فروش نفت به يك و نيم ميليون بشكه در مقايسه با قبل از زمان خروج آمريكا از برجام در پنج سال گذشته است.
درست يا غلط ، اوضاع سياسي ، اقتصادي و اجتماعي كشور خود گواه است كه برداشت اين كارشناسان چقدر درست و به واقعيت نزديك است. در اين مجال قصد داوري نيست.
در اين يادداشت ميكوشم به ارزيابي برنامه هفتم توسعه كه اميد مي رود مجلس ، آن را چكش كاري و تا شهريور آماده ارائه به صحن علني كند ، بپردازم.
اين برنامه مسئله محور با ٧ بخش شامل اقتصادي ، امور زيربنايي ، حوزه مسايل فرهنگي و اجتماعي ، علم ،فناوري و آموزش، سياست خارجي ، دفاعي و امنيتي و حوزه امور اداري ، حقوقي و قضايي است.
در حوزه اقتصاد حل معضلات اقتصادي ، پولي و مالي كشور نظير نهار تورّم ، چگونگي رشد توليد ، كنترل و تثبيت نرخ ارز ، نحوه كنترل و هدايت نقدينگي ، برنامه تقويت ارزش پول ملي ، چگونگي جذب سرمايه گذاري و عمق دادن به بازار سرمايه ، افزايش نرخ اشتغال ، اصلاح نظام ماليات ستاتي و نظام بانكي ديده شده است.

چقدر اين نگاه در برنامه هفتم توسعه واقعي است ؟

  • رشد هشت درصدي اقتصاد پيچيده ترين بخش كار دولت باشد كه عوامل داخلي و خارجي در حوزه سياست و اقتصاد و حتي مناسبات اجتماعي تكليف آن را روشن مي سازد . براي ارزيابي اين هدفگذاري اشاره به گزارش بانك جهاني راهگشاست
گزارش بانك جهاني رشد اقتصادي سال ٢٠٢٢ ايران را ٢/٩ درصد و براي سال ٢٠٢٣ با كاهش هفت دهم درصدي ٢/٢ درصد پيش بيني كرده است.
  • مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي تورّم ١٤٠٢ را ٥٠ تا ٥٥ درصد پيش بيني كرده در حاليكه هدفگذاري تورّم در پايان برنامه ٩/٥ درصد اعلام شده است.
با توجه به كارنامه دو ساله دولت از جمله كسري بودجه و پولي كردن تعهدات دولت و گذاشتن آن بر گُرده بانك ها و استفاده از منابع پولي براي رفع تعهدات ، تحقق اين عدد تورمي بسيار دور از واقعيت است.
  • ازسوي ديگر بانكها توانايي تامين نقدينگي لازم را براي پاسخگويي به سپرده گذاران را ندارند و ارزش داراييهاي آنها ، ميزان بدهيهاي آنها را پشتيباني نمي كند . (با اين رويكرد همچون دولتهاي گذشته افزايش قيمت ارز قطعي و يقيني است) .
 
  • چگونگي رشد توليد و جذب سرمايه گذاري
. رشد توليد مستلزم سرمايه گذاريهاي داخلي و به ويژه خارجي است ، هدفگذاري اين حوزه ايجاد يك ميليون شغل در سال و رشد اشتغال ٣/٩ درصدي است كه فقط در سال ١٤٠١ دو ميليون و پانصد هزار شغل از دست رفته است. در حوزه جذب سرمايه گذاري هم ، هدفگذاري ٢٢/٦ درصد شده است كه وضع موجود عدد ٦/٥ درصد را نشان مي دهد. بدون توجه به محدوديتهاي تحريمي و بي ثباتي اقتصاد كلان ، رسيدن به اين عدد به آرزو بيشتر شبيه است و اگر سرمايه گذاري خارجي جذب نشود ركود تورمي حتمي است.
  • در حوزه اشتغال هم اگر با هر يك درصد رشد اقتصادي بتوان ١٠٠ هزار شغل ايجاد كرد ، بر اساس پيش بيني بانك جهاني از رشد اقتصادي ما در سال جاري ميلادي كه پيشتر به آن اشاره شد ، بيش از ٢٥٠ هزار شغل نمي توان ايجاد كرد.
 
  • ناگفته نماند دولت در حوزه كارگري در ماده ١٥ لايحه برنامه هفتم توسعه به كارفرما اجازه داده در سه سال اول اشتغال ، به كار هر فردي ، حداقل دستمزد سالانه ، به صورت نصف پرداخت شود و كسورات بيمه اي هم به همان ميزان پرداخت گردد ، ضمن اينكه كارفرما حق لغو يكطرفه قرار داد را نيز دارد . اگر اين ماده در مجلس تصويب شود ، ليبرالي ترين تصميم دولت در حمايت از سرمايه و سرمايه داري است، آن هم با قانون كاري كه در ٢٥ سال گذشته هر دولتي به سليقه خود، آن را اجرا كرده أست . اشتغال اينگونه كه توأم با تورّم باشد قطعا هم امنيت شغلي را با خطر جدي مواجه مي سازد ، هم به حوزه تقاضا ، پاسخ درخور نمي دهد، نتيجه آن كاهش توليد و تورّم است و بهره وري نيروي كار را نيز يه زير صفر كاهش مي دهد.
 
  • در همين زمينه و براي رشد توليد توجه به محيط زيست با اصلاح نظام حكمراني منابع آب ديده شده است.بي ترديد توسعه اقتصادي مستقيما به منابع زيست محيطي وابسته است و اگر به هدفگذاري رشد بخش كشاورزي به عدد ٥/٥ درصد نگاه كنيم و اينكه قرار است در برنامه هفتم توسعه در تامين محصولات غذايي به خودكفايي ٩٠ درصد برسيم ، با تنش آبي چه خواهيم كرد ؟! توجه به حكمراني منابع آب مستلزم تعيين تكليف اصلاح قانون توزيع عادلانه آب (با دوازده بار ويرايش) است. (قانوني كه ٢٠ سال است ، مجالس و دولتهاي مختلف نتوانسته اند كوچكترين اصلاحي در آن ايجاد كنند). توجه به حكمراني منابع آب يعني مديريت منبعي كه ناتوان از توليد آن هستيم و توزيع عادلانه اين نعمت طبيعي و خدادادي نه به شكل استاني بلكه بايد به شكل حوزه آبريز برنامه ريزي و اجرا شود ، اگر چنين شود ديگر هيچ نماينده اي نميتواند با وعده هاي پوچ، راي بياورد ، بنابراين دست زدن به اين حوزه از سوي دولتها كاري پر مخاطره است چون تعارض منافع جدي به دنبال دارد.
 
  • به حسب ظاهر اگر بخاطر خبر گشايشهاي اقتصادي كه منتشر شده ، در حوزه سياست خارجي درآمد نفتي حاصل شود ، در كوتاه مدت مي توان تورّم را كاهنده كرد ،آن هم نه با عدد هاي هدفگذاري شده در برنامه هفتم توسعه ، اما امكان كاهش مستمر تورّم محال است.
 
  • نحوه كنترل و هدايت نقدينگي

اساسا چگونه مي شود با تورّم (هر عددي كه باشد) رشد نقدينگي را كنترل كرد يا كاهش داد كه عدد رشد ٣٠ درصدي را به ١٣ درصد كاهش داد. مگر با رشد هشت درصدي پيش بيني شده اصلا ميتوان تورّم يا تورّم توليد را در شرايط موجود آن هم با كارنامه دو ساله دولت ، كاهش داد؟!

پر واضح است كه همزمان با افزايش قيمت ارز سرمايه گذاريهاي غير مولد و كاذب افزايش مي يابد و با يك فاصله زماني كوتاه ، بازار ثانويه در بازار سرمايه به تلاطم مي افتد. كوچكترين تنش سياسي، دماي اين بازار را به سرعت تغيير مي دهد و به تعبيري با يك كشمش گرمايي و با يك غوره سرمايي مي شود .
عمق دادن به بازار سرمايه با تعريف ابزارهاي جديد تامين مالي در اين بازار ، مستلزم ثبات اقتصادي به تبع ثبات سياسي است ،در دنيا بيش از هفده راه براي تامين مالي بنگاه هاي اقتصادي وجود دارد، با اين حال كمترين تنش اقتصادي باعث مي شود مردم نقدينگي هاي خود را به سمت توليد نبرند و در ايران راههاي تامين مالي فقط بانك و بازار سرمايه است ، حتي از بيمه در چهار دهه گذشته حمايت لازم نشده كه دلخوش به وجود سه مسير در تامين و حمايت مالي از سرمايه باشيم ، آنوقت اين دو مسير را در هدايت نقدينگي مهم و موثر ميبينيم .
چگونه ميتوان بانك و بازار سرمايه را مقصد نقدينگي قرارداد وقتي دولتها نرخ بهره را تعيين مي كنند (حتي در همين برنامه توسعه معلوم نيست با چه استدلالي بخش خصوصي از شوراي پول و اعتبار حذف شده ) و بازار سرمايه ، وقتي رشد مي كند كه قيمت ارز ، نجومي افزايش يابد ، نه وقتي توليد، رونق دارد ؟!دولت با كدام سياستگذاري درست ، نقدينگي را هدايت خواهد كرد وقتي عمده نقدينگي بانكها متعلق به قليل ، سرمايه گذارانِ نزديك به قدرت است و مبادا كه گوشه چشمي از تغيير قوانين به ضرر خود ببينند .
شايد قانون تغيير كند اما قاعده به نفعشان أست زيرا در هر قانوني تبصره اي مي گنجانند كه راه ثروت اندوزي و زياده خواهي برايشان بسته نشود .
نمونه بارز آن ماليات بر عايدي سرمايه كه از سال ١٣٩٢ تاكنون نتوانسته اند آن را به قانون تبديل كنند و حالا كه در قالب طرح در مجلس و با عنوان ماليات بر سوداگري در حال تصويب أست برخي بازارها نظير بازار سرمايه را از آن معاف كرده اند تا بتواند تُركتازي كنند .
هرجا مسير منفعت طلبي بسته شود ،مسيري باز مي كنند و به بهانه حمايت از توليد با ثروتهاي بادآورده بازارها را به انحصار خود در مي آورند.
افسوس كه در چهار دهه گذشته بارها و بارها اين سوداگريها ، دمار از روزگار و معيشت زندگي مردم درآورده اما دريغ از ذره اي تغيير رويكرد يا تقويت نظارت و جالب اينجاست كه در هر دولتي به بهانه اي ، پرچم مبارزه با فساد را هم بدست مي گيرند ، بيچاره عدالتي كه همواره قرباني جدال آرمان خواهان و قدرت مداران است.
  • تقويت ارزش پول ملي . هرجا در سه دهه گذشته بانك مركزي از تقويت پول ملي ناتوان شده يا رييس آن تغيير كرده يا وزير اقتصاد استيضاح شده . ساليان متمادي اين وظيفه بانك مركزي بر زبان هيچ يك از مقامات مسوول جاري نشده مگر براي توجيه كوتاهي هاي خواسته يا ناخواسته ، همچنين آمار رسمي تورّم را مركز آمار اعلام مي كند نه بانك مركزي، زيرا ناقض همين اصلي ترين وظيفه و ماموريت خود است. آمار ديگري كه اعلام نمي شود خط فقر است زيرا خود زمينه تقويت فقر را فراهم نموده است.البته بانك مركزي در اينگونه موارد ، سپر سياستهاي كلي است .
 
  • اينكه در ابتداي اين يادداشت از توسعه به داستان پر آب چشم اشاره كردم ناظر به اين واقعيت است كه حتي مصدق دنبال اداره كشور بدون وابستگي هزينه هاي بودجه به نفت بود و در همه برنامه هاي توسعه ما هم بر همين نكته تاكيد شده اما همين كه احساس گشايشي مي شود ، اعداد و ارقام خيالي يا آرزوهاي دست نيافته خود را تلويحا معطوف به افزايش درآمد نفتي ميبينيم. ما حتي به صندوق توسعه ملي هم رحم نمرده اسم و همچون قلّك يا ديگ برنج ته ديگ آن را هم مصرف كرده ايم بدون اينكه به صندوق نگاه بين نسلي داشته باشيم . واقعيت همچون روز روشن است اين برنامه معطوف به رفع تحريم و افزايش درآمد نفت است ، فقط يادمان نرود ، آمريكاييها كه به انحاء مختلف پيغام ميفرستند درصدد براندازي نيستند (راست مي گويند چون غضنفرهاي داخلي اينكار را مي كنند) تحريم عراق را پس از گذشت ٢٠ سال از سقوط صدام هنوز بر نداشته اند ، هنوز عراق با نظارت آمريكا از درآمد نفتي اش خريد مي كند و 50 درصد درآمد نفت عراق به دليل اكتشاف و استخراج شركتهاي نفتي آمريكايي متعلق به آمريكاست.
 
روي سخنم با مجلس است ، حتما و يقينا بدون تنش زدايي در سياست خارجي نمي توان سرمايه خارجي جذب كرد ، اما اين در باغ سبز آمريكاييها ، ما را حول نكند كه ما پنج سال ديگر با اين برنامه توسعه رستم منطقه خواهيم شد .
حواسمان به برنامه توسعه (قانون مادر ) باشد كه اگر باري بر آن اضافه كنيم يا ماده واحده غير واقعي در آن ببينيم ، نفرين مادر گريبانمان را خواهد گرفت و چه نفريني بالاتر از جهل نسبت به مفهوم توسعه .
بیشتر بخوانید:

تورم 49 درصدی و ماه های پیش روی اقتصاد ایران

بر ماهیان تپیدن دریا مبارک است

انتهای پیام/
برچسب:

ترند

برتر

امیر حسین راسخ

سند چشم انداز

برنامه هفتم توسعه

اخبار مرتبط


نظرات

نظردهی

دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟

کامنتی برای این پست وجود ندارد

برترین مطالب

لیست قیمت