سودان زیر چکمه قدرتهای خارجی؛ جنگ بر سر ذخایر طلا
در حالی که قتلعام در دارفور همچنان ادامه دارد، تحلیلها نشان میدهند که طلای سودان نقشی محوری در شعلهور نگه داشتن آتش جنگ میان نیروهای RSF و ارتش دارد. گزارشها از دخالتهای پنهان قدرتهایی نظیر امارات و روسیه حکایت دارند که هر یک با هدف تضمین دسترسی به منابع معدنی، بهویژه طلا، و تأمین منافع ژئوپلیتیکی خود در منطقه، این بحران را به یک نبرد نیابتی پیچیده تبدیل کردهاند.
پروانه کاوسی(خبر نگار)
1404/08/18 | 10:08

به گزارش سایت اخبار طلا گلدنیوز؛ جنگ داخلی سودان، که از آوریل ۲۰۲۳ آغاز شد، به سرعت از یک درگیری بین دو ژنرال رقیب – عبدالفتاح البرهان، فرمانده ارتش سودان (SAF)، و محمد حمدان داگالو (حمیدتی)، فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) – فراتر رفت و به یک میدان نبرد ژئوپلیتیکی پیچیده تبدیل شد. این درگیری دیگر یک نبرد صرفاً داخلی نیست؛ بلکه نبردی چندوجهی است که قدرتهای منطقهای و جهانی، از امارات و مصر تا روسیه و آمریکا، با انگیزههای کنترل منابع حیاتی مانند طلا و نفوذ در دریای سرخ، آن را به یک بحران مرگبار و بیانتها تبدیل کردهاند.
در میان این درگیریهای ملی، ایالت دارفور، که خود شاهد نسلکشیهای هولناک در اوایل دهه ۲۰۰۰ بود، بار دیگر به کانون اصلی خشونت تبدیل شده است. افزایش گزارشها از کشتار و خشونتهای گسترده علیه غیرنظامیان در شهر الفاشر، مرکز دارفور، که تحت کنترل نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) قرار گرفته است، زنگ خطر سازمانهای حقوق بشری را به صدا درآورده است. حملات سیستماتیک علیه جوامع غیرنظامی، به ویژه گروههای قومی مشخص، نشانههایی از پاکسازی قومی مجدد را تداعی میکند. این وقایع، نقض آشکار قوانین بینالمللی بشردوستانه تلقی میشود و جامعه جهانی را در معرض یک آزمون اخلاقی قرار داده است.
در این شرایط، سازمانهای امدادرسان بینالمللی به دلیل موانع امنیتی و ممانعت عمدی طرفین درگیر، قادر به دسترسی به میلیونها نفر از آوارگان داخلی (IDPs) نیستند، که این امر ابعاد فاجعه انسانی را به شدت افزایش داده است.
سودان، به ویژه مناطق غربی آن، از ذخایر غنی و نسبتاً دستنخورده طلا برخوردار است. برآوردها حاکی از آن است که این کشور یکی از بزرگترین تولیدکنندگان طلا در آفریقا است، اما بخش اعظم استخراج آن به صورت غیررسمی و خارج از نظارت دولت مرکزی انجام میشود.
ذخایر عظیم طلا در سودان، به ویژه در دارفور، به طور فزایندهای به یکی از دلایل اصلی ادامه جنگ تبدیل شده است. هر دو طرف درگیر (RSF و ارتش سودان - SAF) برای تأمین مالی عملیات نظامی و خرید تسلیحات به درآمد حاصل از استخراج و قاچاق طلا متکی هستند.
RSF، که ریشه در شبهنظامیان جانجا وید دارد، شبکه گستردهای از کنترل معادن و مسیرهای قاچاق را در دارفور و سودان مرکزی ایجاد کرده است. این شبکه به آنها امکان میدهد تا به طور مستقیم و بدون وابستگی به بودجه رسمی دولتی، منابع مالی عظیمی را جذب کنند. ارتش سودان (SAF) نیز از طریق کنترل بنادر و مسیرهای رسمیتر، تلاش میکند تا سهم خود را از این تجارت به دست آورد یا جریان مالی RSF را قطع کند.
ارزش تخمینی تجارت طلای غیرقانونی سودان سالانه به صدها میلیون دلار میرسد، که این جریان نقدی، انگیزهای قوی برای ادامه درگیری فراهم میسازد و هرگونه تلاش برای آتشبس را تضعیف میکند.
گزارشها حاکی از آن است که شبکههای بینالمللی در حال بهرهبرداری از این موقعیت هستند. سودای طلا، قدرتهای خارجی را به طور مستقیم به داخل درگیری کشانده است:
شبکههای وابسته به روسیه (از طریق گروه واگنر/مجموعههای جایگزین): فعالیتهای مرتبط با گروه واگنر (که اکنون تحت مدیریتهای مختلف در آفریقا فعال هستند) از طریق قراردادهای استخراج با RSF شناخته شدهاند. این قراردادها اغلب شامل تضمین سهم بزرگی از طلای استخراج شده در ازای تأمین تسلیحات و آموزش نظامی است. این طلا اغلب از طریق امارات یا کشورهای واسطه وارد بازارهای جهانی میشود.
شبکههای وابسته به امارات: همانطور که در بخش بعدی به تفصیل ذکر خواهد شد، امارات متحده عربی از طریق شرکتهای پوششی، در تلاشی بلندپروازانه برای تضمین سهم عمدهای از این تجارت پرسود و همچنین کسب موقعیت استراتژیک در نزدیکی دریای سرخ، به شدت درگیر این قضیه است.
این بهرهبرداری از منابع، موجب شده تا جنگ از یک بحران داخلی به یک جنگ نیابتی تبدیل شود که در آن منافع اقتصادی خارجی بر ثبات منطقه ارجحیت دارد.
سودان به دلیل موقعیت استراتژیک خود در شاخ آفریقا، دریای سرخ، و مجاورت با کشورهای حساس مانند مصر و اتیوپی، همواره هدف رقابت قدرتهای بزرگ بوده است. جنگ جاری، این رقابت را به اوج رسانده است.
امارات متحده عربی به عنوان یکی از بازیگران اصلی شناخته میشود. اتهامات متعددی وجود دارد که امارات از طریق حمایت مالی و نظامی از RSF، به دنبال اهداف زیر است:
کنترل منابع اقتصادی: تضمین دسترسی به معادن طلا و منابع طبیعی دیگر.
ایجاد منطقه نفوذ در دریای سرخ: سودان دارای سواحل طولانی در دریای سرخ است. امارات با حمایت از یک نیروی نظامی قوی مانند RSF (که اغلب به عنوان یک نیروی نیابتی منعطفتر از ارتش سنتی دیده میشود)، قصد دارد حضور خود را در این کریدور حیاتی کشتیرانی و انرژی تقویت کند و نفوذ رقبایی مانند ترکیه و قطر را محدود سازد.
مصر همواره یک متحد سنتی ارتش سودان (SAF) بوده است. انگیزههای مصر چندلایه است:
امنیت مرزی: مصر از هرج و مرج در مرزهای غربی خود نگران است و ترجیح میدهد یک دولت مرکزی با گرایشهای ژنرالهای نظامی سنتی بر سر کار باشد، نه یک نیروی شبهنظامی مانند RSF که نفوذ و ارتباطات منطقهای پیچیدهای دارد.
مسئله نیل آبی: کنترل بر جریان سیاسی سودان برای مصر حیاتی است، به ویژه با توجه به تنشهای مداوم با اتیوپی بر سر سد النهضه. هر دولت سودان که روابط خوبی با قاهره داشته باشد، از نظر تأمین امنیت آبی مصر حیاتی است.
روسیه، با تمرکززدایی از حضور نظامی غرب، سودان را به عنوان یک هدف کلیدی در آفریقا میبیند. روسیه از طریق بازیگران نیابتی (اغلب مرتبط با شبکههای امنیتی خصوصی)، به دنبال کسب امتیازات طولانیمدت برای استخراج منابع و مهمتر از آن، دسترسی به یک پایگاه دریایی در بندر سودان برای افزایش نفوذ در دریای سرخ است. این دسترسی به روسیه امکان میدهد تا حضور خود را در مسیرهای تجاری جهانی و آبهای استراتژیک دریای سرخ تثبیت کند و به چالشهای نظامی ناتو در منطقه پاسخ دهد.
ایالات متحده آمریکا با یک رویکرد متناقض درگیر است. از یک سو، به دلیل گزارشهای مربوط به نسلکشی و نقض حقوق بشر، واشنگتن اعمال تحریمهایی را در دستور کار قرار داده است. از سوی دیگر، آمریکا تلاش میکند تا از فروپاشی کامل دولت سودان جلوگیری کند (که میتواند منجر به هرج و مرج منطقهای شود) و مهمتر از آن، مانع نفوذ بیشتر روسیه و چین در این منطقه استراتژیک شود. این تضاد میان اهداف حقوق بشری و منافع ژئوپلیتیکی، سیاست خارجی آمریکا در قبال سودان را با چالشهای جدی روبرو کرده است.
در حالی که طلا توجه اصلی را به خود جلب کرده است، سودان دارای منابع استراتژیک دیگری است که بر تصمیمگیریهای منطقهای و بینالمللی سایه افکنده است.
سودان بزرگترین تولیدکننده صمغ عربی در جهان است و بیش از ۷۰ درصد عرضه جهانی این ماده را تأمین میکند. صمغ عربی یک ماده افزودنی طبیعی است که در صنایع غذایی، دارویی و چاپ مورد استفاده قرار میگیرد. این کالا، که عمدتاً از مناطق خشک و نیمهخشک سودان استخراج میشود، کنترل آن نیز بخشی از رقابت اقتصادی جهانی محسوب میشود.
وابستگی صنایع بزرگ جهانی به این محصول، به هر یک از طرفین درگیر اهرم فشاری بینالمللی میدهد، زیرا هرگونه اختلال در تولید میتواند قیمتهای جهانی را به شدت افزایش دهد. RSF از طریق کنترل مناطق استخراج، به منبع درآمد دیگری دست یافته است.
سودان نقش محوری در سیستم رودخانه نیل ایفا میکند. کنترل منابع آبی شرق آفریقا، بهویژه با توجه به تنشهای منطقهای و سد النهضه اتیوپی، عاملی است که دولتهای منطقه را به مداخله ترغیب میکند. هرگونه تضعیف دولت مرکزی سودان و ایجاد خلاء قدرت در مجاورت منابع نیل، میتواند به ناامنی در حوزه سدها و جریان آب منجر شود، که این امر برای مصر و سودان تهدیدی وجودی محسوب میشود و انگیزهای قوی برای حمایت از طرفهای خاص در جنگ فراهم میسازد.
بحران سودان، نمونهای بارز و تلخ از چگونگی تبدیل شدن یک درگیری داخلی به یک جنگ نیابتی تمام عیار با محوریت منابع است. این جنگ، که با وعده دموکراسی آغاز شد، اکنون تحت سلطه جاهطلبیهای ژنرالها و منافع ژئوپلیتیکی قدرتهای خارجی است. طلا، دریای سرخ و منابع استراتژیک دیگر، به جای اینکه عامل رفاه باشند، تبدیل به سوخت این ماشین جنگی شدهاند.
تا زمانی که بازیگران خارجی برای منافع اقتصادی (به ویژه طلا و دسترسی استراتژیک) به جای ثبات و حاکمیت قانون، درگیر رقابت و حمایت از نیروهای نیابتی خود باشند، مسیر رسیدن به صلح در سودان طولانی، پرهزینه و مملو از خونریزیهای بیشتر خواهد بود. تمرکز جامعه جهانی باید از بیانیههای صرف به اعمال فشار هماهنگ برای قطع مسیرهای مالی و تسلیحاتی قدرتهای حامی منازعه تغییر یابد تا شاید بتوان جلوی قتلعام در دارفور و فروپاشی کامل کشور را گرفت.
سودان
طلای سودان
اخبار مرتبط
نظرات

دیدگاهی ثبت نشده نظر تو چیه؟
برترین مطالب
لیست قیمت
نظری ثبت نشده